فرهنگ حزب پذیری در کشور جا نیفتاده است

فرهنگ حزب پذیری در کشور جا نیفتاده است

پرویز کاظمی، وزیر رفاه در دولت احمدی‌نژاد که به سرعت با وی اختلاف پیدا کرد و از کابینه‌اش جدا شد، معتقد است که مجلس فعلی نتوانسته وظایف ذاتی نمایندگی را که نظارت بر دولت و همکاری برای پیشرفت کشور به خوبی انجام دهد. مشروح مصاحبه با پرویز کاظمی از نظرتان می‌گذرد. در حال حاضر جغرافیای سیاسی انتخابات آینده را چگونه ترسیم می‌کنید؟ فکر می‌کنم بعد از انقلاب نوسانات زیادی در آرایش سیاسی کشور داشتیم در واقع اختلاف‌هایی میان این آرایش سیاسی وجود داشته است. به نظر می‌رسد اگر به طور عمیق به این مساله نگاه کنیم مساله تحزب پیش می‌آید. یعنی ما باید در کشورمان حزب داشته باشیم و به نظر می‌آید که هنوز شرایط، قوانین و فرهنگ داشتن حزب در کشورمان جا نیفتاده است. اگر ما بتوانیم شرایطی را به وجود آوریم که حزب وجود داشته باشد و احزاب فعالیت کنند قاعدتا در یک دوره زمانی که یک یا چند سال است دیدگاه‌های خودشان و ظرفیت‌های‌شان را عرضه خواهند کرد. این عرضه باعث شناخت بهتر و دقیق مردم نسبت به این احزاب شده و در این صورت درباره افرادی که از سوی این احزاب معرفی می‌شود مردم بهتر می‌توانند تصمیم بگیرند. این مهم می‌تواند در انتخابات مجلس یا ریاست‌جمهوری شکل گیرد اما چون در کشورمان احزاب فعالیت چندانی و مردم هم شناخت کاملی نسبت به آنها ندارند، افرادی که از سوی احزاب معرفی می‌شوند، نتوانسته‌اند تاثیرگذاری لازم را در این‌باره داشته باشند. جامعه ایران اصولا ظرفیت حزب‌پذیری دارد؟ باید برویم به سمتی که حزب‌پذیر شویم این ناگزیر است ما حزب را به این معنی می‌بینیم که گروه‌هایی نظریات‌شان را بگویند همه این کارها در قالب قانون و قانون اساسی صورت می‌پذیرد حزب یعنی سلیقه، یعنی سلیقه اداره کشور نه اینکه جایگاه و پایگاه اصلی اداره کشور تغییر یابد. یعنی سلیقه مدیریتی می‌شود که می‌خواهد کشور را اداره کند، اولویت‌بندی مسایل کشور که اولویت اقتصادی همکاری با اروپا باشد یا آسیا اما اینکه بخش‌های خصوصی، دولتی در اقتصاد کشور را اضافه یا کم کند این به قانون اساسی بازمی‌گردد. احزاب فقط سلایق اجرایی‌شان را اعمال می‌کنند. فکر می‌کنم باید احزاب را تشکیل دهیم شاید هنوز با تحزب به صورت واقعی و فعالیت‌های حزبی فاصله زیادی داریم اما باید از جایی شروع کنیم که افراد دیدگاه‌های خودشان را ارائه دهند و مردم هم مشاهده کنند و علاقه‌مندی‌ها و حمایت‌ها و مانند آن اتفاق بیفتد. در عرصه کنونی مشاهده شده که گروه‌هایی مانند اصولگرایان، آبادگران و... براساس سلیقه‌های کاری به وجود آمدند اکنون شرایط به‌گونه‌ای است که مردم باید با شرکت در انتخابات اظهارنظر و سلیقه‌های اداره کشور را انتخاب کنند. می‌توانم تاکید کنم که مردم هنوز نسبت به افرادی که انتخاب می‌شوند شناخت کامل پیدا نکرده‌اند. به عنوان مثال اگر از مردم تهران بخواهیم که 30 نماینده خود را نام ببرند، تصور می‌کنم کسی نخواهد توانست 30 نماینده کنونی تهران در مجلس را به طور کامل نام ببرد. به نظرم می‌توان تهران را منطقه‌بندی و برای هر بخش مثلا پنج نماینده انتخاب کرد. چون روی پنج نماینده تمرکز بیشتر و شناخت بهتری صورت خواهد گرفت. اگر در نهایت بخواهیم درباره آرایش سیاسی کشور صحبت کنیم باید منتظر بمانیم و خروجی آرا از صندوق‌های رای را مشاهده کنیم تا در نهایت آرایش دقیق مشاهده شود. من نظرسنجی‌های دی‌ماه را که مشاهده می‌کردم، می‌دیدم که هنوز نظرسنجی‌ها نتیجه کاملی ندارد و تجربه هم نشان می‌دهد که معمولا با نزدیک شدن به انتخابات در مردم هیجان پدید می‌آید. البته در حال حاضر تحرک وجود دارد اما این تحرک اندک است. مهم‌ترین هدفی که مجلس فعلی به آن دست پیدا نکرده یا اصلی‌ترین انتقادی که به این مجلس وارد می‌دانید، چیست؟ فکر می‌کنم اگر در قالب این فرمایش امام که مجلس در راس امور است توجه کنیم معیار خوبی خواهیم داشت. اگر مجلس بتواند نقش نظارتی خود را به‌خوبی اعمال کند می‌تواند به توسعه کشور کمک بزرگی کند، اگر بخواهیم نقش نظارتی خود را به خوبی اعمال کنیم باید ویژگی‌هایی داشته باشیم که بدون آن نمی‌توانیم نقش نظارتی موفقی داشته باشیم. لازمه این مساله آن است افرادی که وارد مجلس می‌شوند، متخصص و سابقه مدیریتی داشته باشند چون وقتی می‌خواهند از وزیر سوال کنند در وهله اول باید تخصص داشته باشند و وقتی هم وزیر پاسخ داد بتوانند پاسخ وزیر را ارزیابی کنند. همچنین در امور قانونگذاری هم همین مساله وجود دارد باید آثار قانون وضع شده را متوجه شود تا قانون دقیق وضع کند. اگر نماینده مجلس اطلاعات لازم را نداشته باشد تصمیم غلط می‌گیرد و این تصمیم غلط تاثیرهای منفی متعددی برجای می‌گذارد. تصور می‌کنم اکنون شرایط به‌گونه‌ای است که مردم از بحث‌های سیاسی به این معنی که خروجی برای آنها ندارد، خسته شده‌اند. یعنی مردم می‌پرسند این بحث برای ما چه منفعتی دارد؟ اگر برای آنها منفعت نداشته باشد بحث‌ها فایده‌ای ندارد. مجلس هم باید بعد نظارتی خود را داشته باشد و هم در کنار دولت قرار گیرد. چون میان دولت و مجلس تفاوتی نیست و اگر دولت موفق شود یعنی کل کشور موفق بوده است و اگر دولت موفق نشود یعنی کشور موفق نبوده است پس باید در کنار هم قرار گرفت و مجلس باید به توفیق بیشتر دولت کمک کند. من تصور می‌کنم اگر از مردم نظرسنجی صورت گیرد آنها از این بحث‌های حاشیه‌ای خسته شده‌اند زیرا بحث‌های حاشیه به متن تبدیل شده است یعنی متن موضوع که قانونگذاری صحیح و دقیق است کنار گذاشته شده و به آن بی‌توجهی می‌شود ما اکنون درگیر تدوین برنامه پنج ساله ششم هستیم در نظر داشته باشیم که تاکنون پنج برنامه اجرا کرده‌ایم، این برنامه‌ها تا چه حد محقق شده است؟ ما برنامه‌ای به نام سند چشم‌انداز 20 ساله کشور داریم که اگرچه نسبت به اعداد ذکر شده در سند چشم‌انداز بحث دارم اما آن اکنون تصویب شده است. به هر حال این سند به تایید مقام معظم رهبری رسیده و به‌عنوان سند بالادستی کشور مطرح است و باید از آن تبعیت کنیم اگر می‌خواهد اجرا شود باید برنامه پنج ساله در راستای برنامه سند چشم‌انداز 20 ساله باشد. بودجه سالانه هم باید در راستای این برنامه‌ها باشد اما مشاهده می‌کنیم اهدافی که در برنامه‌های پنج ساله ذکر شده، محقق نشده است. اهداف سند چشم‌انداز هم محقق نشده و جایگاه یا مجموعه‌ای باید ارزیابی کند که مغایرت با برنامه‌های پنج ساله و سند چشم‌انداز چه بوده و دلایل آن را برشمارد. در کنار این هم باید برنامه‌های جبرانی گذاشته شود. آیا کسی یا نهادی برنامه سند چشم‌انداز را تحلیل کرده و توضیح داده که اکنون در چه موقعیتی هستیم؟ حداقل در جایی ندیدم. با سمینار و... که نمی‌توان به این تحلیل رسید. در اهداف چشم‌انداز تصریح شده که ایران بعد از 20 سال به قدرت اول منطقه تبدیل شود اکنون از نظر تولید ناخالص ملی یا برابر امارات یا در نوسان هستیم. در مقابل ترکیه، قطر و... چه وضعیتی داریم کشورهای منطقه در حال برنامه‌ریزی و حرکت برای رسیدن به اهداف توسعه‌ای هستند این‌طور نیست که در مقابل پیشرفت ما، آنها ثابت باشند. فکر می‌کنم مجلس باید منطق و اعتدال و نمایندگان باید تجربه و دانش داشته باشند و مجلس تجربه موفقی در اختیار داشته باشد و مردم هم از این موضوع استقبال کنند. در رسیدن به این اهداف مجلس فعلی را چقدر موفق می‌دانید؟ به‌طور کلی در این جایگاهی که مطرح کردم موفق نبودیم. البته در موارد دیگر مانند مساله تحریم‌ها و برجام مجلس نقش پررنگ‌تری داشت و در این موضوع در کنار دولت قرار گرفتند. کمی از آن نقشی که مجلس باید برعهده می‌گرفت را در پرونده برجام اجرا کرد. البته این هم به خاطر حساسیت موضوع و اهمیت آن بود اما در موارد دیگر به نظرم حاشیه‌های مجلس بسیار بیشتر از متن بود و باید تصمیم‌ها به‌گونه‌ای باشد که نتایج مثبت آن را مردم احساس کنند. گاهی نظارت مجلس تبدیل به مزاحمت شده است. به نظر شما نظارت مجلس باید چگونه باشد که تبدیل به مزاحمت نشود؟ اگر نماینده‌ای کار مدیریتی کرده باشد به راحتی می‌تواند این کار را انجام دهد در بنگاه‌های اقتصادی حسابرسی انجام می‌گیرد در این بنگاه یک حسابرسی داخلی انجام می‌گیرد و یک حسابرسی مستقل. حسابرس داخلی طوری وظیفه خود را انجام می‌دهد که اگر حسابرس مستقل آمده، مشکل کمتری به وجود آید. حسابرس را مستقل را سهامداران تعیین می‌کنند و در دنیا همه ساله این حسابرسی‌ها انجام می‌شود و سهامدار براساس این حسابرسی می‌تواند اعتماد پیدا کند که آیا روند شرکت خوب بوده یا بد! هر ساله انجام می‌پذیرد و اصلا مزاحم کار مدیران شرکت هم نمی‌شود اکنون در مجلس سهامداران مردم هستند و نمایندگان باید جایگاه نظارتی خود را درک کنند و براساس وظیفه نظارتی خود به مردم گزارش دهند که چه اتفاق‌هایی افتاده است. از جمله این نظارت‌ها مثلا در بودجه اتفاق می‌افتد و هنگام بررسی بودجه نمایندگان می‌توانند تکالیف دولت را براساس توان و امکانات دولت تصحیح کنند. یعنی در بودجه شاخص وجود دارد و معیار مناسبی برای بررسی است. علاوه بر این پس از اجرای بودجه هم نمایندگان می‌توانند بررسی کنند که آیا دولت به تکالیف خود عمل کرده است یا خیر و آیا در انجام بودجه انحراف‌هایی وجود دارد و اگر وجود دارد علت پدید آمدن انحراف چه بود است. این تکلیف نظارتی مجلس است که در حال اعمال شدن است. حال اگر نماینده اطلاعات و تجربیات کمی داشته باشد ممکن است نظارت به او احساسی بدهد که به جای نظارت در کارها دخالت کند اما این درست نیست. دولت هم باید متوجه باشد که افرادی که در مجلس نشسته‌اند سوال و نظارت می‌کنند اگر نماینده سوال بد کند موضوع را هم نابود کرده است اما اگر سوال خوب باشد، پاسخگو هم پاسخ مناسبی خواهد داد. در واقع اگر نمایندگان اطلاعات و تخصص داشته باشند در کنار دولت قرار می‌گیرند و کار نظارت را به خوبی انجام می‌دهند. از جمله وظایف منحصربه‌فرد مجلس ریل‌گذاری برای دستگاه‌های اجرایی است این ریل‌گذاری ممکن است هدف را تغییر دهد یا شیوه را اصلاح کند. حداقل برای امور صنعتی- اقتصادی آیا ریل‌گذاری صحیحی برای دولت و دستگاه‌های اجرایی انجام داده است؟ مجلس فعلی در دو دولت قبلی و فعلی فعالیت کرده است من یک سوال را مطرح می‌کنم که تاکنون کسی به آن پاسخ نداده است. اگر خاطرتان باشد دولت احمد‌ی‌نژاد مصوبه بودجه را در خرداد یا اردیبهشت 92 از مجلس دریافت کرد میزان بودجه 210 هزار میلیارد تومان بود. بعد از بررسی در دولت آقای روحانی در شهریور یا مهر همان سال 150 هزار میلیارد تومان تقلیل یافت. سوال این است که 210 هزار میلیارد تومان صحیح است یا 150 هزار میلیارد تومان؟ آیا با فاصله سه ماه به این نقطه دست یافتیم این همان ریل‌گذاری است که شما به آن اشاره کردید؟ اگر 150 هزار تومان درست بوده چرا 210 هزار تومان تصویب شده، چگونه در عرض سه، چهار ماه این تغییر حاصل شده است؟ می‌خواهم نتیجه بگیرم اگر قرار است ریل‌گذاری انجام شود که عمدتا این ریل‌گذاری به وسیله بودجه‌ها صورت می‌پذیرد نباید این قدر انحراف یعنی 30 درصد ظرف سه ماه مشاهده شود. این نشان‌دهنده آن است که مجلس نتوانسته است وظیفه ریل‌گذاری را به خوبی انجام دهد نکته دیگر آن است که اگر مریض به پزشک مراجعه کند، پزشک آزمایش می‌نویسد نتایج آزمایش سلامتی را نشان می‌دهد و براساس آن نسخه می‌نویسد، ما هم اگر آزمایش اقتصاد کشور را مشاهده کنیم مشکلات اقتصادی را متوجه می‌شویم بیکاری، تورم، رکود معوقات بانکی، ریشه اقتصادی و... که در همه اینها مشکل وجود دارد و نشان می‌دهد که دولت و مجلس نتوانسته‌اند وظایف خود را به خوبی انجام دهند. نتیجه آن چیست؟ بی‌قانونی، فاصله گرفتن از اهداف سند چشم‌انداز، وارد آمدن آسیب‌های اقتصادی به مردم. فکر می‌کنم اگر ما تخصصی صحبت، تخصصی تحلیل کنیم و به تخصص احترام بگذاریم چون حاشیه‌های ما بزرگ‌تر و بیشتر از متن ماست. مسایل تخصصی را در رسانه‌ها، رسانه ملی و جراید و با کارشناسان مطرح کنیم. این رفتار می‌تواند ما را به نتایج مطلوب برساند. اکنون در کشور مشکل آمار داریم، مرکز پژوهش‌های مجلس یک آمار می‌دهد، سازمان آمار هم یک آمار می‌دهد، بانک مرکزی نیز یک آمار می‌‌دهد که اینها با هم منطبق نیست. سازمان‌های بین‌المللی و بانک جهانی و... هم آمار دیگر می‌دهند که با آمار مجموعه‌های ایران تفاوت دارد. زمانی که اعلام می‌شد 5/2 میلیون شغل ایجاد کرده‌ایم رشد کشور منفی بود. اگر به هر اقتصاددانی بگویید رشد کشور منفی است تاکید می‌کند که اشتغال نمی‌تواند به وجود بیاید. پس چگونه می‌توان پذیرفت که در رشد منفی 5/2 میلیون شغل ایجاد شده، اینها با هم نمی‌خواند. وقتی دولت بودجه 210 هزار میلیارد تومان را ارائه داد، مجلس آن را تصویب کرد. وقتی بودجه 150 هزار میلیارد تومان را هم ارائه داد مجلس تصویب کرد. آیا مجلس در مقابل دولت انفعال داشته است؟ شاید بگوییم انفعال، شاید بگوییم عدم اطلاع، شاید بگوییم عدم آگاهی. به هر حال خروجی این بوده است. اگر مجلس بخواهد از این وضعیت خارج شود، باید چه مشخصاتی کسب کند و چه ویژگی‌هایی داشته باشد؟ در این باره مردم می‌توانند نقش اساسی داشته باشند. ما انتخابات نمایندگان را در آینده داریم. خواهشم از مردم این است که با وجود آنکه لیست ارائه می‌شود و دشوار است که انتخاب نماینده با دقت انجام گیرد، مردم با دقت، با مطالعه و پس از بررسی نمایندگان را انتخاب کنند تا افرادی در مجلس جمع شوند که تجربه، تخصص و گذشته موفق داشته باشند. این افراد وارد مجلس شوند و موفقیت به دست آورند چون کسانی که وارد مجلس می‌شوند تجربه و تخصص نداشته باشند، نمی‌توانند موفق باشند. نکته بعدی خروج از جزء‌‌نگری و اجرای کل‌نگری است. این طور نباشد که فقط به نیازهای منطقه خودمان محدود شویم بلکه باید کشور در منافع ملی در نظر گرفته شود. مزیت‌های کشور را شناسایی کنیم. اکنون از نظر ذخایر گازی رتبه اول یا دوم جهان را داریم اما چرا وقتی در زمستان افت فشار گاز اتفاق می‌افتد تنها جاهایی که گازشان قطع می‌شود، کارخانه‌های صنعتی هستند. این تنها به خاطر ضعف مدیریت اتفاق می‌افتد. دنیایی از مخازن گازی را در اختیار داریم، بعد خودمان این وضعیت را داریم. کدام مجلس و دولت می‌خواهد این مشکل را حل کند؟ دنیا از این توانایی ثروت ایجاد می‌کند در حالی که ما هزینه ایجاد می‌کنیم و فرصت‌هایمان را از دست می‌دهیم. بعد انتظار داریم برنامه سند چشم‌انداز به خوبی اجرا شود، قدرت اول منطقه شویم و به اهداف‌مان دست پیدا کنیم. اما با کدام توان مدیریتی؟ مجلس باید اینها را بداند و درمان کند. مجلس باید به تجارت و روابط بین‌الملل آگاه باشد. در دنیای امروز دانش و تکنولوژی حرف اول را می‌زند، ما باید چگونه با دنیا تعامل کنیم که این مشکلات را در کشورمان حل کنیم؟مقام معظم رهبری طرح اقتصاد مقاومتی را اعلام کردند. اگر ما از موضوعی بد دفاع کنیم در واقع آن موضوع را از بین برده‌ایم، قابلیت آن موضوع را از بین برده‌ایم. خلاصه مقوله اقتصاد مقاومتی این است که ما کاری در کشور انجام دهیم که تکانه‌ها و موج‌های بیرونی باعث تزلزل و ارتعاش ما نشود. اکنون کشوری مانند آلمان که 1400 میلیارد دلار صادرات دارد و رویدادهای کشورهای دیگر روی آن تاثیر ندارد. در این صورت آیا آنان اقتصاد مقاومتی را اجرا کرده‌اند یا ایران؟ آنها از دانش و فناوری استفاده کرده‌اند؛ توانایی داخلی را بالا برده‌اند، هزینه‌ها را کاهش داده‌اند، رفاه اجتماعی به وجود آوردند. خب ما هم باید همین کارها را انجام دهیم. اقتصاد مقاومتی شعار نیست که با گفتن حاصل شود. باید ابزارهای علمی مورد استفاده قرار گیرد. مقام معظم رهبری درباره اقتصاد مقاومتی به صادرات اشاره کردند. صادرات به این راحتی نیست که با حرف ایجاد شود. هم‌اکنون اگر ایران وارد WTO شود، با وجود حدود 150 کشور دیگر عضو این سازمان و نداشتن تعرفه برای تجارت، آیا می‌تواند با این کشورها رقابت کند. اگر اکنون ایران وارد WTO شود، باید تعرفه‌ها را حذف کند. کدام‌یک از کارخانه‌ها و تولیدکننده‌های ایران در این بازار می‌توانند باقی بمانند؟ چه چیزی از تولیدکننده‌های ایرانی می‌تواند با مشابه خارجی رقابت کند؟ کیفیت، قیمت، خدمات پس از فروش، طراحی؟ کدام گزینه از تولیدات ما قابل رقابت است؟ در صورت عضویت در WTO باید کارمان را تعطیل کنیم. اگر می‌خواهیم در این سازمان عضو شویم باید زیرساخت‌های لازم را فراهم کنیم که بتوانیم این کارها را انجام دهیم. اینها را کسی که می‌خواهد نماینده مجلس شود باید بداند و از آن آگاه باشد یعنی تجارت بین‌الملل، تراز تجاری جهان، توانمندی کشورهای دیگر، انتقال دانش و جریان جهانی آن را بداند. اگر با این مفاهیم آشنا بود، می‌تواند در مجلس موثر باشد، در کنار دولت قرار گیرد یا با دولت همکاری کند. آن سوال کردن، نظارت کردن، تصمیم‌گیری و رفتار نماینده مفید خواهد شد اما هم‌اکنون حاشیه پررنگ‌تر از متن است و به مسایلی پرداخته می‌شود که نیاز مردم در آن وجود ندارد. فرض کنید هم‌اکنون انتخابات برگزار شده و نامزدهای پیروز اعلام شده‌اند. مردم از کجا بفهمند با وجود این نمایندگان پیروز آیا مجلس بعدی موفق خواهد بود یا خیر؟ هیچ شاخصی وجود ندارد چون این کار باید براساس شاخص انجام گیرد اما در این‌باره هیچ شاخصی وجود ندارد. اگر این نمایندگان گذشته خوبی داشته باشند، می‌توان در مورد موفقیت آنان ارزیابی ارائه داد ولی همان‌طور که پیش از این گفتم چون تحزب وجود ندارد، شناخت کامل و جامعی از کاندیداها وجود ندارد و مثلا در تهران فقط مردم نسبت به چهار یا پنج نامزد شناخت دارند و بقیه را بدون شناخت انتخاب می‌کنند یا اصلا انتخاب نمی‌کنند. اینها ایرادهایی است که وجود دارد. هم‌اکنون می‌توان از مردم پرسید که آیا مجلس موفق بوده است یا خیر. من باور دارم و این باور را همه جا بیان کردم و روی آن پافشاری می‌کنم. برای نجات کشور باید راه نقد باز باشد آن هم بدون خط قرمز. اگر باور دینی داریم، اگر مسلمان و انقلابی هستیم اگر به ارزش‌ها پایبندیم فضای نقد در کشور باید بدون خط قرمز باز باشد. اگر این‌طور بود، کشور می‌تواند موفق باشد. اما اکنون تعدد خط قرمز مردم را به محافظه‌کاری وادار کرده است. اصلا نمی‌فهمم خط قرمز یعنی چه؟ چه کسی خط قرمز را تعریف می‌کند؟ من اگر گفتم در فلان نقطه زاغه مهمات وجود دارد، این نقد نیست بلکه دادن اطلاعات است. در دنیای امروز هم که این اطلاعات با وجود ماهواره‌ها و پیشرفت‌های تکنولوژی در اختیار همه هست. این را باید رسانه‌ها نیز کار کنند. من با شهامت روی این عقیده ایستاده‌ام. ما باید روی این عقیده ایستادگی کنیم که خداوند می‌فرماید بشارت باد بر کسانی که همه حرف‌ها را می‌شنوند و به بهترین آن عمل می‌کنند. این دستور الهی و خداوند است و باید آن را بر سردر همه دانشکده‌های مدیریت جهان نصب کنند. اول من باید ایجاد فضا کنم که این دستور الهی اجرا شود یعنی فضای اظهارنظر به وجود آید. دوم ضریب تحمل افراد افزایش یابد چون وقتی می‌خواهیم این فضا را به وجود بیاوریم، مردم می‌خواهند نقد کنند پس باید ضریب تحمل افراد افزایش یابد. تجربه 30 سال مدیریت من حکم می‌کند که یک مدیر عاقل، فهیم و باتجربه اگر برای خودش می‌خواهد دلسوزی کند باید بگذارد نقدش کنند. اما اکنون جرمی به نام تبلیغ علیه نظام وجود دارد که‌قابل تفسیر است. نه، این طور نیست. منکر اینکه خط قرمز وجود دارد، نیستید؟! اتهام زدن، ترویج دروغ و ایجاد شایعه با نقد تفاوت زیادی دارد. با این حال باورم این است که اگر فضا را باز کردیم چه اتفاق‌هایی ممکن است بیفتد؟ من اگر عاقل باشم می‌گویم بیایید نقد کنید چون شما وقتی می‌خواهی سلامتی خود را ارزیابی کنی به بیمارستان می‌روی. او تو را به آزمایشگاه می‌فرستد. از این مساله ناراحت هم نمی‌شوی. اگر آزمایشگاه ایرادهایی را هم نشان داد در جهت بر طرف کردن آن حرکت می‌کنی. اگر افرا د می‌خواهند سالم شوند باید در معرض نقد قرار گیرند. در ورزش هم بازی تدارکاتی برای مشخص شدن عیوب تیم است. به اعتقاد من اکنون نقد وجود ندارد و باید این فضا پدید بیاید. اگر به مسوولان هم گفته شود، جواب می‌دهند که فضا باز است اما به اعتقاد من فضای نقد وجود ندارد. ما باید به سمتی برویم که این فضا ایجاد شود. پس اول من باید ضریب تحملم بالا برود، دوم فضای نقد به وجود بیاورم. در این صورت چه اتفاقی می‌افتد؟ اتفاق اول آن است که برخی افراد بی‌سواد حرف می‌زنند، اکنون مردم به اطلاعات دسترسی دارند و حرف‌های بی‌ربط را متوجه می‌شوند در این صورت افرادی که حرف نادرست می‌زنند کنار می‌روند. افراد مغرض باقی می‌مانند که آنها هم به دلیل آگاهی مردم بعد از مدتی شناخته می‌شوند چون دسترسی مردم به اطلاعات و آگاهی محدود نشده است. افراد مغرض هم غربال می‌شوند. می‌ماند افراد دلسوز و سالم که نقد می‌کنند. سپس چه اتفاقی می‌افتد؟ مدیران می‌بینند که نظارت می‌شوند یعنی پس از هر بار حرف زدن رسانه ملی و جراید نقد می‌کنند و مدیران در کارشان بیشتر دقت می‌کنند یعنی همه یکدیگر را کنترل می‌کنند. من بارها و بارها گفته‌ام که مقام معظم رهبری چقدر درباره کرسی‌های آزاداندیشی صحبت کردند؟ بارها تاکید کرده‌اند اما این کرسی‌ها کجا تشکیل شده است. باید این کرسی‌ها را به وجود بیاوریم. ادبیات این کرسی‌ها و نقدها هم ادبیات توهین‌آمیز نباشد. باید یاد بگیریم چگونه باید با هم بحث کنیم آیا در معالجه یک بیمار، پزشکان با هم مشورت نمی‌کنند؟ آیا این پزشکان با بیمار دوست هستند یا دشمن؟ حتما دوست هستند. در این مشورت‌ها پزشکان به جمع‌بندی درباره معالجه می‌رسند. این نظریه کارشناسی و کار علمی است. ما باید این فرهنگ را در کشور نهادینه کنیم. اگر این فرهنگ در کشور نهادینه شود مشکل اقتصاد، سیاست و... نخواهیم داشت چون در صورت وجود اشتباه، تصحیح انجام می‌گیرد ولی اگر این نباشد تنها درباره مصداق‌ها صحبت می‌شود. زمان هم که می‌گذرد دیگران خسته می‌شوند و دنبال نمی‌کنند. تصور می‌کنم اگر مردم می‌خواهند انتخاب کنند، افرادی را برای مجلس انتخاب کنند که بار تفکر اینچنینی داشته باشند تا وقتی وارد مجلس می‌شوند، این تفکر و فضای نفد را گسترش دهند. تعامل منطقی با دو قوه دیگر را دنبال کنند و بتوانند جایگاه نظارتی خود را با استقبال‌شان به دست بیاورند. فکر می‌کنم حرکت خوبی در مجلس صورت می‌گیرد. اگر مردم در انتخابات مشارکت زیادی داشته باشند چون وقتی مشارکت بالاست به این معنی است که مردم از نظام حمایت کرده‌اند مخصوصا در پساتحریم این حمایت برای کشور بسیار مهم است. دیگر آنکه اگر مشارکت بالایی وجود داشته باشد، واقعیت آن است که افراد مناسب انتخاب می‌شوند پس مشارکت بالا باعث تقویت نظام می‌شود و از طرف دیگر افراد قابل وارد مجلس می‌شوند.

پرویز کاظمی، وزیر رفاه در دولت احمدی‌نژاد که به سرعت با وی اختلاف پیدا کرد و از کابینه‌اش جدا شد، معتقد است که مجلس فعلی نتوانسته وظایف ذاتی نمایندگی را که نظارت بر دولت و همکاری برای پیشرفت کشور به خوبی انجام دهد. مشروح مصاحبه با پرویز کاظمی از نظرتان می‌گذرد. در حال حاضر جغرافیای سیاسی انتخابات آینده را چگونه ترسیم می‌کنید؟ فکر می‌کنم بعد از انقلاب نوسانات زیادی در آرایش سیاسی کشور داشتیم در واقع اختلاف‌هایی میان این آرایش سیاسی وجود داشته است. به نظر می‌رسد اگر به طور عمیق به این مساله نگاه کنیم مساله تحزب پیش می‌آید. یعنی ما باید در کشورمان حزب داشته باشیم و به نظر می‌آید که هنوز شرایط، قوانین و فرهنگ داشتن حزب در کشورمان جا نیفتاده است. اگر ما بتوانیم شرایطی را به وجود آوریم که حزب وجود داشته باشد و احزاب فعالیت کنند قاعدتا در یک دوره زمانی که یک یا چند سال است دیدگاه‌های خودشان و ظرفیت‌های‌شان را عرضه خواهند کرد. این عرضه باعث شناخت بهتر و دقیق مردم نسبت به این احزاب شده و در این صورت درباره افرادی که از سوی این احزاب معرفی می‌شود مردم بهتر می‌توانند تصمیم بگیرند. این مهم می‌تواند در انتخابات مجلس یا ریاست‌جمهوری شکل گیرد اما چون در کشورمان احزاب فعالیت چندانی و مردم هم شناخت کاملی نسبت به آنها ندارند، افرادی که از سوی احزاب معرفی می‌شوند، نتوانسته‌اند تاثیرگذاری لازم را در این‌باره داشته باشند. جامعه ایران اصولا ظرفیت حزب‌پذیری دارد؟ باید برویم به سمتی که حزب‌پذیر شویم این ناگزیر است ما حزب را به این معنی می‌بینیم که گروه‌هایی نظریات‌شان را بگویند همه این کارها در قالب قانون و قانون اساسی صورت می‌پذیرد حزب یعنی سلیقه، یعنی سلیقه اداره کشور نه اینکه جایگاه و پایگاه اصلی اداره کشور تغییر یابد. یعنی سلیقه مدیریتی می‌شود که می‌خواهد کشور را اداره کند، اولویت‌بندی مسایل کشور که اولویت اقتصادی همکاری با اروپا باشد یا آسیا اما اینکه بخش‌های خصوصی، دولتی در اقتصاد کشور را اضافه یا کم کند این به قانون اساسی بازمی‌گردد. احزاب فقط سلایق اجرایی‌شان را اعمال می‌کنند. فکر می‌کنم باید احزاب را تشکیل دهیم شاید هنوز با تحزب به صورت واقعی و فعالیت‌های حزبی فاصله زیادی داریم اما باید از جایی شروع کنیم که افراد دیدگاه‌های خودشان را ارائه دهند و مردم هم مشاهده کنند و علاقه‌مندی‌ها و حمایت‌ها و مانند آن اتفاق بیفتد. در عرصه کنونی مشاهده شده که گروه‌هایی مانند اصولگرایان، آبادگران و... براساس سلیقه‌های کاری به وجود آمدند اکنون شرایط به‌گونه‌ای است که مردم باید با شرکت در انتخابات اظهارنظر و سلیقه‌های اداره کشور را انتخاب کنند. می‌توانم تاکید کنم که مردم هنوز نسبت به افرادی که انتخاب می‌شوند شناخت کامل پیدا نکرده‌اند. به عنوان مثال اگر از مردم تهران بخواهیم که 30 نماینده خود را نام ببرند، تصور می‌کنم کسی نخواهد توانست 30 نماینده کنونی تهران در مجلس را به طور کامل نام ببرد. به نظرم می‌توان تهران را منطقه‌بندی و برای هر بخش مثلا پنج نماینده انتخاب کرد. چون روی پنج نماینده تمرکز بیشتر و شناخت بهتری صورت خواهد گرفت. اگر در نهایت بخواهیم درباره آرایش سیاسی کشور صحبت کنیم باید منتظر بمانیم و خروجی آرا از صندوق‌های رای را مشاهده کنیم تا در نهایت آرایش دقیق مشاهده شود. من نظرسنجی‌های دی‌ماه را که مشاهده می‌کردم، می‌دیدم که هنوز نظرسنجی‌ها نتیجه کاملی ندارد و تجربه هم نشان می‌دهد که معمولا با نزدیک شدن به انتخابات در مردم هیجان پدید می‌آید. البته در حال حاضر تحرک وجود دارد اما این تحرک اندک است. مهم‌ترین هدفی که مجلس فعلی به آن دست پیدا نکرده یا اصلی‌ترین انتقادی که به این مجلس وارد می‌دانید، چیست؟ فکر می‌کنم اگر در قالب این فرمایش امام که مجلس در راس امور است توجه کنیم معیار خوبی خواهیم داشت. اگر مجلس بتواند نقش نظارتی خود را به‌خوبی اعمال کند می‌تواند به توسعه کشور کمک بزرگی کند، اگر بخواهیم نقش نظارتی خود را به خوبی اعمال کنیم باید ویژگی‌هایی داشته باشیم که بدون آن نمی‌توانیم نقش نظارتی موفقی داشته باشیم. لازمه این مساله آن است افرادی که وارد مجلس می‌شوند، متخصص و سابقه مدیریتی داشته باشند چون وقتی می‌خواهند از وزیر سوال کنند در وهله اول باید تخصص داشته باشند و وقتی هم وزیر پاسخ داد بتوانند پاسخ وزیر را ارزیابی کنند. همچنین در امور قانونگذاری هم همین مساله وجود دارد باید آثار قانون وضع شده را متوجه شود تا قانون دقیق وضع کند. اگر نماینده مجلس اطلاعات لازم را نداشته باشد تصمیم غلط می‌گیرد و این تصمیم غلط تاثیرهای منفی متعددی برجای می‌گذارد. تصور می‌کنم اکنون شرایط به‌گونه‌ای است که مردم از بحث‌های سیاسی به این معنی که خروجی برای آنها ندارد، خسته شده‌اند. یعنی مردم می‌پرسند این بحث برای ما چه منفعتی دارد؟ اگر برای آنها منفعت نداشته باشد بحث‌ها فایده‌ای ندارد. مجلس هم باید بعد نظارتی خود را داشته باشد و هم در کنار دولت قرار گیرد. چون میان دولت و مجلس تفاوتی نیست و اگر دولت موفق شود یعنی کل کشور موفق بوده است و اگر دولت موفق نشود یعنی کشور موفق نبوده است پس باید در کنار هم قرار گرفت و مجلس باید به توفیق بیشتر دولت کمک کند. من تصور می‌کنم اگر از مردم نظرسنجی صورت گیرد آنها از این بحث‌های حاشیه‌ای خسته شده‌اند زیرا بحث‌های حاشیه به متن تبدیل شده است یعنی متن موضوع که قانونگذاری صحیح و دقیق است کنار گذاشته شده و به آن بی‌توجهی می‌شود ما اکنون درگیر تدوین برنامه پنج ساله ششم هستیم در نظر داشته باشیم که تاکنون پنج برنامه اجرا کرده‌ایم، این برنامه‌ها تا چه حد محقق شده است؟ ما برنامه‌ای به نام سند چشم‌انداز 20 ساله کشور داریم که اگرچه نسبت به اعداد ذکر شده در سند چشم‌انداز بحث دارم اما آن اکنون تصویب شده است. به هر حال این سند به تایید مقام معظم رهبری رسیده و به‌عنوان سند بالادستی کشور مطرح است و باید از آن تبعیت کنیم اگر می‌خواهد اجرا شود باید برنامه پنج ساله در راستای برنامه سند چشم‌انداز 20 ساله باشد. بودجه سالانه هم باید در راستای این برنامه‌ها باشد اما مشاهده می‌کنیم اهدافی که در برنامه‌های پنج ساله ذکر شده، محقق نشده است. اهداف سند چشم‌انداز هم محقق نشده و جایگاه یا مجموعه‌ای باید ارزیابی کند که مغایرت با برنامه‌های پنج ساله و سند چشم‌انداز چه بوده و دلایل آن را برشمارد. در کنار این هم باید برنامه‌های جبرانی گذاشته شود. آیا کسی یا نهادی برنامه سند چشم‌انداز را تحلیل کرده و توضیح داده که اکنون در چه موقعیتی هستیم؟ حداقل در جایی ندیدم. با سمینار و... که نمی‌توان به این تحلیل رسید. در اهداف چشم‌انداز تصریح شده که ایران بعد از 20 سال به قدرت اول منطقه تبدیل شود اکنون از نظر تولید ناخالص ملی یا برابر امارات یا در نوسان هستیم. در مقابل ترکیه، قطر و... چه وضعیتی داریم کشورهای منطقه در حال برنامه‌ریزی و حرکت برای رسیدن به اهداف توسعه‌ای هستند این‌طور نیست که در مقابل پیشرفت ما، آنها ثابت باشند. فکر می‌کنم مجلس باید منطق و اعتدال و نمایندگان باید تجربه و دانش داشته باشند و مجلس تجربه موفقی در اختیار داشته باشد و مردم هم از این موضوع استقبال کنند. در رسیدن به این اهداف مجلس فعلی را چقدر موفق می‌دانید؟ به‌طور کلی در این جایگاهی که مطرح کردم موفق نبودیم. البته در موارد دیگر مانند مساله تحریم‌ها و برجام مجلس نقش پررنگ‌تری داشت و در این موضوع در کنار دولت قرار گرفتند. کمی از آن نقشی که مجلس باید برعهده می‌گرفت را در پرونده برجام اجرا کرد. البته این هم به خاطر حساسیت موضوع و اهمیت آن بود اما در موارد دیگر به نظرم حاشیه‌های مجلس بسیار بیشتر از متن بود و باید تصمیم‌ها به‌گونه‌ای باشد که نتایج مثبت آن را مردم احساس کنند. گاهی نظارت مجلس تبدیل به مزاحمت شده است. به نظر شما نظارت مجلس باید چگونه باشد که تبدیل به مزاحمت نشود؟ اگر نماینده‌ای کار مدیریتی کرده باشد به راحتی می‌تواند این کار را انجام دهد در بنگاه‌های اقتصادی حسابرسی انجام می‌گیرد در این بنگاه یک حسابرسی داخلی انجام می‌گیرد و یک حسابرسی مستقل. حسابرس داخلی طوری وظیفه خود را انجام می‌دهد که اگر حسابرس مستقل آمده، مشکل کمتری به وجود آید. حسابرس را مستقل را سهامداران تعیین می‌کنند و در دنیا همه ساله این حسابرسی‌ها انجام می‌شود و سهامدار براساس این حسابرسی می‌تواند اعتماد پیدا کند که آیا روند شرکت خوب بوده یا بد! هر ساله انجام می‌پذیرد و اصلا مزاحم کار مدیران شرکت هم نمی‌شود اکنون در مجلس سهامداران مردم هستند و نمایندگان باید جایگاه نظارتی خود را درک کنند و براساس وظیفه نظارتی خود به مردم گزارش دهند که چه اتفاق‌هایی افتاده است. از جمله این نظارت‌ها مثلا در بودجه اتفاق می‌افتد و هنگام بررسی بودجه نمایندگان می‌توانند تکالیف دولت را براساس توان و امکانات دولت تصحیح کنند. یعنی در بودجه شاخص وجود دارد و معیار مناسبی برای بررسی است. علاوه بر این پس از اجرای بودجه هم نمایندگان می‌توانند بررسی کنند که آیا دولت به تکالیف خود عمل کرده است یا خیر و آیا در انجام بودجه انحراف‌هایی وجود دارد و اگر وجود دارد علت پدید آمدن انحراف چه بود است. این تکلیف نظارتی مجلس است که در حال اعمال شدن است. حال اگر نماینده اطلاعات و تجربیات کمی داشته باشد ممکن است نظارت به او احساسی بدهد که به جای نظارت در کارها دخالت کند اما این درست نیست. دولت هم باید متوجه باشد که افرادی که در مجلس نشسته‌اند سوال و نظارت می‌کنند اگر نماینده سوال بد کند موضوع را هم نابود کرده است اما اگر سوال خوب باشد، پاسخگو هم پاسخ مناسبی خواهد داد. در واقع اگر نمایندگان اطلاعات و تخصص داشته باشند در کنار دولت قرار می‌گیرند و کار نظارت را به خوبی انجام می‌دهند. از جمله وظایف منحصربه‌فرد مجلس ریل‌گذاری برای دستگاه‌های اجرایی است این ریل‌گذاری ممکن است هدف را تغییر دهد یا شیوه را اصلاح کند. حداقل برای امور صنعتی- اقتصادی آیا ریل‌گذاری صحیحی برای دولت و دستگاه‌های اجرایی انجام داده است؟ مجلس فعلی در دو دولت قبلی و فعلی فعالیت کرده است من یک سوال را مطرح می‌کنم که تاکنون کسی به آن پاسخ نداده است. اگر خاطرتان باشد دولت احمد‌ی‌نژاد مصوبه بودجه را در خرداد یا اردیبهشت 92 از مجلس دریافت کرد میزان بودجه 210 هزار میلیارد تومان بود. بعد از بررسی در دولت آقای روحانی در شهریور یا مهر همان سال 150 هزار میلیارد تومان تقلیل یافت. سوال این است که 210 هزار میلیارد تومان صحیح است یا 150 هزار میلیارد تومان؟ آیا با فاصله سه ماه به این نقطه دست یافتیم این همان ریل‌گذاری است که شما به آن اشاره کردید؟ اگر 150 هزار تومان درست بوده چرا 210 هزار تومان تصویب شده، چگونه در عرض سه، چهار ماه این تغییر حاصل شده است؟ می‌خواهم نتیجه بگیرم اگر قرار است ریل‌گذاری انجام شود که عمدتا این ریل‌گذاری به وسیله بودجه‌ها صورت می‌پذیرد نباید این قدر انحراف یعنی 30 درصد ظرف سه ماه مشاهده شود. این نشان‌دهنده آن است که مجلس نتوانسته است وظیفه ریل‌گذاری را به خوبی انجام دهد نکته دیگر آن است که اگر مریض به پزشک مراجعه کند، پزشک آزمایش می‌نویسد نتایج آزمایش سلامتی را نشان می‌دهد و براساس آن نسخه می‌نویسد، ما هم اگر آزمایش اقتصاد کشور را مشاهده کنیم مشکلات اقتصادی را متوجه می‌شویم بیکاری، تورم، رکود معوقات بانکی، ریشه اقتصادی و... که در همه اینها مشکل وجود دارد و نشان می‌دهد که دولت و مجلس نتوانسته‌اند وظایف خود را به خوبی انجام دهند. نتیجه آن چیست؟ بی‌قانونی، فاصله گرفتن از اهداف سند چشم‌انداز، وارد آمدن آسیب‌های اقتصادی به مردم. فکر می‌کنم اگر ما تخصصی صحبت، تخصصی تحلیل کنیم و به تخصص احترام بگذاریم چون حاشیه‌های ما بزرگ‌تر و بیشتر از متن ماست. مسایل تخصصی را در رسانه‌ها، رسانه ملی و جراید و با کارشناسان مطرح کنیم. این رفتار می‌تواند ما را به نتایج مطلوب برساند. اکنون در کشور مشکل آمار داریم، مرکز پژوهش‌های مجلس یک آمار می‌دهد، سازمان آمار هم یک آمار می‌دهد، بانک مرکزی نیز یک آمار می‌‌دهد که اینها با هم منطبق نیست. سازمان‌های بین‌المللی و بانک جهانی و... هم آمار دیگر می‌دهند که با آمار مجموعه‌های ایران تفاوت دارد. زمانی که اعلام می‌شد 5/2 میلیون شغل ایجاد کرده‌ایم رشد کشور منفی بود. اگر به هر اقتصاددانی بگویید رشد کشور منفی است تاکید می‌کند که اشتغال نمی‌تواند به وجود بیاید. پس چگونه می‌توان پذیرفت که در رشد منفی 5/2 میلیون شغل ایجاد شده، اینها با هم نمی‌خواند. وقتی دولت بودجه 210 هزار میلیارد تومان را ارائه داد، مجلس آن را تصویب کرد. وقتی بودجه 150 هزار میلیارد تومان را هم ارائه داد مجلس تصویب کرد. آیا مجلس در مقابل دولت انفعال داشته است؟ شاید بگوییم انفعال، شاید بگوییم عدم اطلاع، شاید بگوییم عدم آگاهی. به هر حال خروجی این بوده است. اگر مجلس بخواهد از این وضعیت خارج شود، باید چه مشخصاتی کسب کند و چه ویژگی‌هایی داشته باشد؟ در این باره مردم می‌توانند نقش اساسی داشته باشند. ما انتخابات نمایندگان را در آینده داریم. خواهشم از مردم این است که با وجود آنکه لیست ارائه می‌شود و دشوار است که انتخاب نماینده با دقت انجام گیرد، مردم با دقت، با مطالعه و پس از بررسی نمایندگان را انتخاب کنند تا افرادی در مجلس جمع شوند که تجربه، تخصص و گذشته موفق داشته باشند. این افراد وارد مجلس شوند و موفقیت به دست آورند چون کسانی که وارد مجلس می‌شوند تجربه و تخصص نداشته باشند، نمی‌توانند موفق باشند. نکته بعدی خروج از جزء‌‌نگری و اجرای کل‌نگری است. این طور نباشد که فقط به نیازهای منطقه خودمان محدود شویم بلکه باید کشور در منافع ملی در نظر گرفته شود. مزیت‌های کشور را شناسایی کنیم. اکنون از نظر ذخایر گازی رتبه اول یا دوم جهان را داریم اما چرا وقتی در زمستان افت فشار گاز اتفاق می‌افتد تنها جاهایی که گازشان قطع می‌شود، کارخانه‌های صنعتی هستند. این تنها به خاطر ضعف مدیریت اتفاق می‌افتد. دنیایی از مخازن گازی را در اختیار داریم، بعد خودمان این وضعیت را داریم. کدام مجلس و دولت می‌خواهد این مشکل را حل کند؟ دنیا از این توانایی ثروت ایجاد می‌کند در حالی که ما هزینه ایجاد می‌کنیم و فرصت‌هایمان را از دست می‌دهیم. بعد انتظار داریم برنامه سند چشم‌انداز به خوبی اجرا شود، قدرت اول منطقه شویم و به اهداف‌مان دست پیدا کنیم. اما با کدام توان مدیریتی؟ مجلس باید اینها را بداند و درمان کند. مجلس باید به تجارت و روابط بین‌الملل آگاه باشد. در دنیای امروز دانش و تکنولوژی حرف اول را می‌زند، ما باید چگونه با دنیا تعامل کنیم که این مشکلات را در کشورمان حل کنیم؟مقام معظم رهبری طرح اقتصاد مقاومتی را اعلام کردند. اگر ما از موضوعی بد دفاع کنیم در واقع آن موضوع را از بین برده‌ایم، قابلیت آن موضوع را از بین برده‌ایم. خلاصه مقوله اقتصاد مقاومتی این است که ما کاری در کشور انجام دهیم که تکانه‌ها و موج‌های بیرونی باعث تزلزل و ارتعاش ما نشود. اکنون کشوری مانند آلمان که 1400 میلیارد دلار صادرات دارد و رویدادهای کشورهای دیگر روی آن تاثیر ندارد. در این صورت آیا آنان اقتصاد مقاومتی را اجرا کرده‌اند یا ایران؟ آنها از دانش و فناوری استفاده کرده‌اند؛ توانایی داخلی را بالا برده‌اند، هزینه‌ها را کاهش داده‌اند، رفاه اجتماعی به وجود آوردند. خب ما هم باید همین کارها را انجام دهیم. اقتصاد مقاومتی شعار نیست که با گفتن حاصل شود. باید ابزارهای علمی مورد استفاده قرار گیرد. مقام معظم رهبری درباره اقتصاد مقاومتی به صادرات اشاره کردند. صادرات به این راحتی نیست که با حرف ایجاد شود. هم‌اکنون اگر ایران وارد WTO شود، با وجود حدود 150 کشور دیگر عضو این سازمان و نداشتن تعرفه برای تجارت، آیا می‌تواند با این کشورها رقابت کند. اگر اکنون ایران وارد WTO شود، باید تعرفه‌ها را حذف کند. کدام‌یک از کارخانه‌ها و تولیدکننده‌های ایران در این بازار می‌توانند باقی بمانند؟ چه چیزی از تولیدکننده‌های ایرانی می‌تواند با مشابه خارجی رقابت کند؟ کیفیت، قیمت، خدمات پس از فروش، طراحی؟ کدام گزینه از تولیدات ما قابل رقابت است؟ در صورت عضویت در WTO باید کارمان را تعطیل کنیم. اگر می‌خواهیم در این سازمان عضو شویم باید زیرساخت‌های لازم را فراهم کنیم که بتوانیم این کارها را انجام دهیم. اینها را کسی که می‌خواهد نماینده مجلس شود باید بداند و از آن آگاه باشد یعنی تجارت بین‌الملل، تراز تجاری جهان، توانمندی کشورهای دیگر، انتقال دانش و جریان جهانی آن را بداند. اگر با این مفاهیم آشنا بود، می‌تواند در مجلس موثر باشد، در کنار دولت قرار گیرد یا با دولت همکاری کند. آن سوال کردن، نظارت کردن، تصمیم‌گیری و رفتار نماینده مفید خواهد شد اما هم‌اکنون حاشیه پررنگ‌تر از متن است و به مسایلی پرداخته می‌شود که نیاز مردم در آن وجود ندارد. فرض کنید هم‌اکنون انتخابات برگزار شده و نامزدهای پیروز اعلام شده‌اند. مردم از کجا بفهمند با وجود این نمایندگان پیروز آیا مجلس بعدی موفق خواهد بود یا خیر؟ هیچ شاخصی وجود ندارد چون این کار باید براساس شاخص انجام گیرد اما در این‌باره هیچ شاخصی وجود ندارد. اگر این نمایندگان گذشته خوبی داشته باشند، می‌توان در مورد موفقیت آنان ارزیابی ارائه داد ولی همان‌طور که پیش از این گفتم چون تحزب وجود ندارد، شناخت کامل و جامعی از کاندیداها وجود ندارد و مثلا در تهران فقط مردم نسبت به چهار یا پنج نامزد شناخت دارند و بقیه را بدون شناخت انتخاب می‌کنند یا اصلا انتخاب نمی‌کنند. اینها ایرادهایی است که وجود دارد. هم‌اکنون می‌توان از مردم پرسید که آیا مجلس موفق بوده است یا خیر. من باور دارم و این باور را همه جا بیان کردم و روی آن پافشاری می‌کنم. برای نجات کشور باید راه نقد باز باشد آن هم بدون خط قرمز. اگر باور دینی داریم، اگر مسلمان و انقلابی هستیم اگر به ارزش‌ها پایبندیم فضای نقد در کشور باید بدون خط قرمز باز باشد. اگر این‌طور بود، کشور می‌تواند موفق باشد. اما اکنون تعدد خط قرمز مردم را به محافظه‌کاری وادار کرده است. اصلا نمی‌فهمم خط قرمز یعنی چه؟ چه کسی خط قرمز را تعریف می‌کند؟ من اگر گفتم در فلان نقطه زاغه مهمات وجود دارد، این نقد نیست بلکه دادن اطلاعات است. در دنیای امروز هم که این اطلاعات با وجود ماهواره‌ها و پیشرفت‌های تکنولوژی در اختیار همه هست. این را باید رسانه‌ها نیز کار کنند. من با شهامت روی این عقیده ایستاده‌ام. ما باید روی این عقیده ایستادگی کنیم که خداوند می‌فرماید بشارت باد بر کسانی که همه حرف‌ها را می‌شنوند و به بهترین آن عمل می‌کنند. این دستور الهی و خداوند است و باید آن را بر سردر همه دانشکده‌های مدیریت جهان نصب کنند. اول من باید ایجاد فضا کنم که این دستور الهی اجرا شود یعنی فضای اظهارنظر به وجود آید. دوم ضریب تحمل افراد افزایش یابد چون وقتی می‌خواهیم این فضا را به وجود بیاوریم، مردم می‌خواهند نقد کنند پس باید ضریب تحمل افراد افزایش یابد. تجربه 30 سال مدیریت من حکم می‌کند که یک مدیر عاقل، فهیم و باتجربه اگر برای خودش می‌خواهد دلسوزی کند باید بگذارد نقدش کنند. اما اکنون جرمی به نام تبلیغ علیه نظام وجود دارد که‌قابل تفسیر است. نه، این طور نیست. منکر اینکه خط قرمز وجود دارد، نیستید؟! اتهام زدن، ترویج دروغ و ایجاد شایعه با نقد تفاوت زیادی دارد. با این حال باورم این است که اگر فضا را باز کردیم چه اتفاق‌هایی ممکن است بیفتد؟ من اگر عاقل باشم می‌گویم بیایید نقد کنید چون شما وقتی می‌خواهی سلامتی خود را ارزیابی کنی به بیمارستان می‌روی. او تو را به آزمایشگاه می‌فرستد. از این مساله ناراحت هم نمی‌شوی. اگر آزمایشگاه ایرادهایی را هم نشان داد در جهت بر طرف کردن آن حرکت می‌کنی. اگر افرا د می‌خواهند سالم شوند باید در معرض نقد قرار گیرند. در ورزش هم بازی تدارکاتی برای مشخص شدن عیوب تیم است. به اعتقاد من اکنون نقد وجود ندارد و باید این فضا پدید بیاید. اگر به مسوولان هم گفته شود، جواب می‌دهند که فضا باز است اما به اعتقاد من فضای نقد وجود ندارد. ما باید به سمتی برویم که این فضا ایجاد شود. پس اول من باید ضریب تحملم بالا برود، دوم فضای نقد به وجود بیاورم. در این صورت چه اتفاقی می‌افتد؟ اتفاق اول آن است که برخی افراد بی‌سواد حرف می‌زنند، اکنون مردم به اطلاعات دسترسی دارند و حرف‌های بی‌ربط را متوجه می‌شوند در این صورت افرادی که حرف نادرست می‌زنند کنار می‌روند. افراد مغرض باقی می‌مانند که آنها هم به دلیل آگاهی مردم بعد از مدتی شناخته می‌شوند چون دسترسی مردم به اطلاعات و آگاهی محدود نشده است. افراد مغرض هم غربال می‌شوند. می‌ماند افراد دلسوز و سالم که نقد می‌کنند. سپس چه اتفاقی می‌افتد؟ مدیران می‌بینند که نظارت می‌شوند یعنی پس از هر بار حرف زدن رسانه ملی و جراید نقد می‌کنند و مدیران در کارشان بیشتر دقت می‌کنند یعنی همه یکدیگر را کنترل می‌کنند. من بارها و بارها گفته‌ام که مقام معظم رهبری چقدر درباره کرسی‌های آزاداندیشی صحبت کردند؟ بارها تاکید کرده‌اند اما این کرسی‌ها کجا تشکیل شده است. باید این کرسی‌ها را به وجود بیاوریم. ادبیات این کرسی‌ها و نقدها هم ادبیات توهین‌آمیز نباشد. باید یاد بگیریم چگونه باید با هم بحث کنیم آیا در معالجه یک بیمار، پزشکان با هم مشورت نمی‌کنند؟ آیا این پزشکان با بیمار دوست هستند یا دشمن؟ حتما دوست هستند. در این مشورت‌ها پزشکان به جمع‌بندی درباره معالجه می‌رسند. این نظریه کارشناسی و کار علمی است. ما باید این فرهنگ را در کشور نهادینه کنیم. اگر این فرهنگ در کشور نهادینه شود مشکل اقتصاد، سیاست و... نخواهیم داشت چون در صورت وجود اشتباه، تصحیح انجام می‌گیرد ولی اگر این نباشد تنها درباره مصداق‌ها صحبت می‌شود. زمان هم که می‌گذرد دیگران خسته می‌شوند و دنبال نمی‌کنند. تصور می‌کنم اگر مردم می‌خواهند انتخاب کنند، افرادی را برای مجلس انتخاب کنند که بار تفکر اینچنینی داشته باشند تا وقتی وارد مجلس می‌شوند، این تفکر و فضای نفد را گسترش دهند. تعامل منطقی با دو قوه دیگر را دنبال کنند و بتوانند جایگاه نظارتی خود را با استقبال‌شان به دست بیاورند. فکر می‌کنم حرکت خوبی در مجلس صورت می‌گیرد. اگر مردم در انتخابات مشارکت زیادی داشته باشند چون وقتی مشارکت بالاست به این معنی است که مردم از نظام حمایت کرده‌اند مخصوصا در پساتحریم این حمایت برای کشور بسیار مهم است. دیگر آنکه اگر مشارکت بالایی وجود داشته باشد، واقعیت آن است که افراد مناسب انتخاب می‌شوند پس مشارکت بالا باعث تقویت نظام می‌شود و از طرف دیگر افراد قابل وارد مجلس می‌شوند.