تصمیمهای غیرحرفهای برخی مدیران فوتبال ایران هم به جایگاه خود آنها و باشگاههایشان لطمه وارد میکند و هم آینده فوتبالیستها و مربیان جوان را به خطر میاندازد.یکی از بزرگترین مشکلات فوتبال ایران همخوانی نداشتن حرفها و عملهاست. دستاندرکاران فوتبال در ایران گاهی حرفهایی زیبا و بزرگتر از خود میزنند ولی وقتی زمان عمل میرسد، پوچ بودن حرفهایشان آشکار میشود. فوتبال ایران 15 سال است که نام حرفهای به خود گرفته ولی هیچ نشانی از آن ندارد. یکی از همین حرفهای بزرگ و بدون پشتوانه عملی، بستن قرارداد پنج ساله با یک مربی در یک باشگاه لیگ برتری است. این باشگاه که در طول فصل چند بار مربی خود را تغییر داد پس از عقد قرارداد با یک مربی جوان با او قراردادی پنج ساله بست؛ قراردادی که به چند ماه هم نکشید و فسخ شد. پرسش اصلی این است که مسوولان باشگاه از عقد قرارداد پنج ساله با تارتار چه هدفی داشتند؟ آیا آنها قصد آیندهنگری داشتند و میخواستند پنج سال به تارتار جوان فرصت دهند؟ اگر اینچنین است، پس نتایج این فصل راهآهن با تارتار نباید برای مسوولان باشگاه اهمیتی داشته باشد بنابراین میتوان نتیجه گرفت که قرارداد پنج ساله فقط یک شوی تبلیغاتی بوده و صرفا برای همراه کردن رسانهها با خود بوده است. به نوشته ایسنا، همچنین میشود اینطور در نظر گرفت که مدیران باشگاه راهآهن به فکر نتیجه هستند و برایشان مهم است که در همین فصل چه نتیجهای میگیرند. در این صورت عقد قرارداد پنج ساله با یک مربی ریسک بزرگی محسوب میشود چون این احتمال وجود داشت که بخواهند مربی را تغییر دهند. اکنون مدیران راهآهن اگر بخواهند تارتار را برکنار کنند، باید پول قرارداد پنج سال را بپردازند و همین مساله شاید باعث شود این مربی جوان در راهآهن بماند. در مجموع باید گفت مدیران فوتبال ایران که اکثرا دانش کافی در حوزه مدیریت حرفهای فوتبال ندارند، در تصمیمگیریهای مقطعی خود عجله میکنند و بدون مشاوره با افراد متخصص تصمیمهایی میگیرند که یا خود و باشگاهشان را به دردسر میاندازند یا باعث ایجاد لطمه به حال و آینده یک بازیکن یا مربی جوان میشوند.
تصمیمهای غیرحرفهای برخی مدیران فوتبال ایران هم به جایگاه خود آنها و باشگاههایشان لطمه وارد میکند و هم آینده فوتبالیستها و مربیان جوان را به خطر میاندازد.یکی از بزرگترین مشکلات فوتبال ایران همخوانی نداشتن حرفها و عملهاست. دستاندرکاران فوتبال در ایران گاهی حرفهایی زیبا و بزرگتر از خود میزنند ولی وقتی زمان عمل میرسد، پوچ بودن حرفهایشان آشکار میشود. فوتبال ایران 15 سال است که نام حرفهای به خود گرفته ولی هیچ نشانی از آن ندارد. یکی از همین حرفهای بزرگ و بدون پشتوانه عملی، بستن قرارداد پنج ساله با یک مربی در یک باشگاه لیگ برتری است. این باشگاه که در طول فصل چند بار مربی خود را تغییر داد پس از عقد قرارداد با یک مربی جوان با او قراردادی پنج ساله بست؛ قراردادی که به چند ماه هم نکشید و فسخ شد. پرسش اصلی این است که مسوولان باشگاه از عقد قرارداد پنج ساله با تارتار چه هدفی داشتند؟ آیا آنها قصد آیندهنگری داشتند و میخواستند پنج سال به تارتار جوان فرصت دهند؟ اگر اینچنین است، پس نتایج این فصل راهآهن با تارتار نباید برای مسوولان باشگاه اهمیتی داشته باشد بنابراین میتوان نتیجه گرفت که قرارداد پنج ساله فقط یک شوی تبلیغاتی بوده و صرفا برای همراه کردن رسانهها با خود بوده است. به نوشته ایسنا، همچنین میشود اینطور در نظر گرفت که مدیران باشگاه راهآهن به فکر نتیجه هستند و برایشان مهم است که در همین فصل چه نتیجهای میگیرند. در این صورت عقد قرارداد پنج ساله با یک مربی ریسک بزرگی محسوب میشود چون این احتمال وجود داشت که بخواهند مربی را تغییر دهند. اکنون مدیران راهآهن اگر بخواهند تارتار را برکنار کنند، باید پول قرارداد پنج سال را بپردازند و همین مساله شاید باعث شود این مربی جوان در راهآهن بماند. در مجموع باید گفت مدیران فوتبال ایران که اکثرا دانش کافی در حوزه مدیریت حرفهای فوتبال ندارند، در تصمیمگیریهای مقطعی خود عجله میکنند و بدون مشاوره با افراد متخصص تصمیمهایی میگیرند که یا خود و باشگاهشان را به دردسر میاندازند یا باعث ایجاد لطمه به حال و آینده یک بازیکن یا مربی جوان میشوند.