در پی معنای زندگی

در پی معنای زندگی

احمدرضا حجارزاده- «اریک امانوئل اشمیت»، این نمایشنامه‌نویس و داستان‌نویس نامدار فرانسوی را در کشور ما با نمایشنامه‌هایی مانند «خرده‌جنایت‌های زناشوهری»، «مهمانسرای دو دنیا» و «نوای اسرارآمیز» می‌شناسند. حال آنکه او داستان‌های کوتاه و بلند مهمی هم نوشته و منتشر کرده که برخی از آنها را می‌توان در شمار بهترین کتاب‌هایی که پیش از مرگ باید خواند، دسته‌بندی کرد. از جمله داستان «موسیو ابراهیم و گل‌های قرآن» که بی‌شک از خواندنی‌ترین نوشته‌های این نویسنده است اما کتاب حاضر که مجموعه‌ای کوچک و کم‌نظیر از پنج داستان کوتاه به قلم اشمیت است، از یک منظر بسیار دارای ارزش و اهمیت است و آن، اینکه امانوئل اشمیت در این کتاب با نثری ساده و بی‌پیرایه، داستان‌هایی درباره امید به زندگی و خوش‌بینی روایت می‌کند؛ داستان‌هایی که قهرمان همه آنها زنانی هستند با خلقیات گونه‌گون و همه در پی یافتن معنای زند‌گی و شناخت حقیقت خود. در هر کدام از داستان‌ها، موضوع شک، بدبینی و بدخلقی به طریقی مطرح می‌شود که البته با شخصیت‌پردازی و فضاسازی هنرمندانه و کم‌نظیر خالقِ این آثار در نهایت به سرنوشتی نیک و تغییر و تحول انسانی شخصیت‌ها در مسیر درست و مطلوب زندگی می‌انجامد. از میانِ داستان‌های موجود در «یک روز قشنگ بارانی» تنها یک مورد هست که در آن شخصِ اول قصه، از ابتدا زنی خوش‌قلب، نیک‌اندیش و مثبت‌نگر است که با این دیدگاه منحصر‌به‌فرد، سبب نجات انسان‌های بسیاری مانند یک نویسنده شکست‌خورده و رو به نابودی می‌شود. داستان سوم کتاب با عنوان اُدت معمولی یک داستان مخصوص است درباره اینکه چگونه می‌توان با لبخندزدن و ایمان قلبی، دنیا را از ناامیدی و زشتی و کژاندیشی رهایی بخشید. داستان پایانی کتاب نیز با وجودی که از سبک و شیوه‌ای کلاسیک در پرداخت و روایت بهره می‌برد در حقیقت بازخوانی یک ماجرای حقیقی و مستندگون توسط خود اشمیت است از رنج‌ها و مقاومت زنان روس در جریان جنگ‌های داخلی و آزادیخواهانه علیه نظام استالین که منجر به نوشتن «زیباترین کتاب دنیا» توسط آنها شد؛ کتابی که در اصل مجموعه‌ای از دستورات آشپزی زنان زندانی برای دختران‌شان است که بیم داشتند هرگز موفق به دیدار مجدد فرزندان‌شان نشوند. اگر ذره‌ای آدم احساساتی و نازک‌دلی باشید، بی‌شک این داستان اشک شما را درخواهد آورد. به هر حال در دنیایی که هر روز بیش از پیش رو به زوال و نابودی است، شاید باید وجود چنین کتاب‌هایی را غنیمت شمرد و با ترویج و تبلیغ آنها، بشریت را به حفظ خصایص اصیل انسانی، هستی و حیات امن و امیدوارانه زندگی فرا خواند. مارسل پروست، دیگر نویسنده معتبر و نامدار فرانسوی می‌گوید «یگانه‌راه زندگی که به‌راستی به نتیجه می‌رسد، ادبیات است.» با استناد به این جمله او و تاثیرگذاری آثار ادبی بر جوامع مترقی و آدم‌ها، می‌توان نتیجه گرفت حق با اوست و تنها ابزاری که ناجی زندگی همه ماست، ادبیات و اندیشه والای نویسنده‌هایی است که آثاری چنین درخشان و ماندگار از خود به یادگار می‌گذارند. کتاب «یک روز قشنگ بارانی» شامل داستان‌های یک روز قشنگ بارانی، غریبه، ادت معمولی، تقلبی و زیباترین کتاب دنیاست.

احمدرضا حجارزاده- «اریک امانوئل اشمیت»، این نمایشنامه‌نویس و داستان‌نویس نامدار فرانسوی را در کشور ما با نمایشنامه‌هایی مانند «خرده‌جنایت‌های زناشوهری»، «مهمانسرای دو دنیا» و «نوای اسرارآمیز» می‌شناسند. حال آنکه او داستان‌های کوتاه و بلند مهمی هم نوشته و منتشر کرده که برخی از آنها را می‌توان در شمار بهترین کتاب‌هایی که پیش از مرگ باید خواند، دسته‌بندی کرد. از جمله داستان «موسیو ابراهیم و گل‌های قرآن» که بی‌شک از خواندنی‌ترین نوشته‌های این نویسنده است اما کتاب حاضر که مجموعه‌ای کوچک و کم‌نظیر از پنج داستان کوتاه به قلم اشمیت است، از یک منظر بسیار دارای ارزش و اهمیت است و آن، اینکه امانوئل اشمیت در این کتاب با نثری ساده و بی‌پیرایه، داستان‌هایی درباره امید به زندگی و خوش‌بینی روایت می‌کند؛ داستان‌هایی که قهرمان همه آنها زنانی هستند با خلقیات گونه‌گون و همه در پی یافتن معنای زند‌گی و شناخت حقیقت خود. در هر کدام از داستان‌ها، موضوع شک، بدبینی و بدخلقی به طریقی مطرح می‌شود که البته با شخصیت‌پردازی و فضاسازی هنرمندانه و کم‌نظیر خالقِ این آثار در نهایت به سرنوشتی نیک و تغییر و تحول انسانی شخصیت‌ها در مسیر درست و مطلوب زندگی می‌انجامد. از میانِ داستان‌های موجود در «یک روز قشنگ بارانی» تنها یک مورد هست که در آن شخصِ اول قصه، از ابتدا زنی خوش‌قلب، نیک‌اندیش و مثبت‌نگر است که با این دیدگاه منحصر‌به‌فرد، سبب نجات انسان‌های بسیاری مانند یک نویسنده شکست‌خورده و رو به نابودی می‌شود. داستان سوم کتاب با عنوان اُدت معمولی یک داستان مخصوص است درباره اینکه چگونه می‌توان با لبخندزدن و ایمان قلبی، دنیا را از ناامیدی و زشتی و کژاندیشی رهایی بخشید. داستان پایانی کتاب نیز با وجودی که از سبک و شیوه‌ای کلاسیک در پرداخت و روایت بهره می‌برد در حقیقت بازخوانی یک ماجرای حقیقی و مستندگون توسط خود اشمیت است از رنج‌ها و مقاومت زنان روس در جریان جنگ‌های داخلی و آزادیخواهانه علیه نظام استالین که منجر به نوشتن «زیباترین کتاب دنیا» توسط آنها شد؛ کتابی که در اصل مجموعه‌ای از دستورات آشپزی زنان زندانی برای دختران‌شان است که بیم داشتند هرگز موفق به دیدار مجدد فرزندان‌شان نشوند. اگر ذره‌ای آدم احساساتی و نازک‌دلی باشید، بی‌شک این داستان اشک شما را درخواهد آورد. به هر حال در دنیایی که هر روز بیش از پیش رو به زوال و نابودی است، شاید باید وجود چنین کتاب‌هایی را غنیمت شمرد و با ترویج و تبلیغ آنها، بشریت را به حفظ خصایص اصیل انسانی، هستی و حیات امن و امیدوارانه زندگی فرا خواند. مارسل پروست، دیگر نویسنده معتبر و نامدار فرانسوی می‌گوید «یگانه‌راه زندگی که به‌راستی به نتیجه می‌رسد، ادبیات است.» با استناد به این جمله او و تاثیرگذاری آثار ادبی بر جوامع مترقی و آدم‌ها، می‌توان نتیجه گرفت حق با اوست و تنها ابزاری که ناجی زندگی همه ماست، ادبیات و اندیشه والای نویسنده‌هایی است که آثاری چنین درخشان و ماندگار از خود به یادگار می‌گذارند. کتاب «یک روز قشنگ بارانی» شامل داستان‌های یک روز قشنگ بارانی، غریبه، ادت معمولی، تقلبی و زیباترین کتاب دنیاست.