فاجعه به روایت والی نژاد
ششمین نمایشگاه عکسهای یک خبرنگار- عکاس ایرانی از سونامی ژاپن در شهر توکیو برپا میشود. سازمان همکاریهای بینالمللی ژاپن در حاشیه نمایشگاه عکسهای «افشین والینژاد» در توکیو که از پنجم تا هجدهم مارس برپا خواهد بود، همایشی را سازماندهی کرده است که علاوه بر نمایش فیلمی ساخته او، والینژاد درباره 70 سفری که به مناطق مصیبتزده براثر سونامی داشته است نیز سخنرانی میکند. این نمایشگاه از پنجم تا هجدهم مارس (15 تا 28 اسفندماه 94) برپا میشود و روز یازدهم مارس (21 اسفندماه) که مصادف با پنجمین سالگرد وقوع فاجعه سونامی است، به سخنرانی خبرنگار و عکاس کشورمان و نمایش فیلمی از او که درباره فاجعه سونامی و درپی آن، بحران رادیواکتیو در فوکوشیماست، اختصاص دارد. این ششمین نمایشگاه «افشین والینژاد» است؛ اولین نمایشگاه او، 9 ماه بعد از سونامی (ماه نوامبر 2012) برگزار شد و ژاپنیها استقبال کمنظیری از آن داشتند. برنامه «صبح بخیر ژاپن» نیز گزارش کاملی از آن تهیه کرد. والینژاد در اینباره گفته است: نقطه عطف مهم زندگیام، در روز شانزدهم مارس 2011 (چهار روز قبل از نوروز 1390) در پنجمین روز فاجعه سونامی رقم خورد که تنهای تنها با یک ماشین اجارهای پر از غذا و لباس گرم، با مجوز ورود به بزرگراه و بنزین (که سیانان از آن بهعنوان مجوز جادویی یاد کرد) و همراه داشتن لپتاپ، دوربین و حافظه و خلاصه تمام وسایل و تجهیزات مورد نیاز یک خبرنگار و عکاس بحران، در بهترین شرایط ممکن برای یک خبرنگار آزاد قرار گرفتم. دوستان زیادی که در مطبوعات بزرگ جهان دارم، میدانستند من از معدود خبرنگارانی هستم که فرار نکردم و در اوج بحران سونامی و همزمان با آن، آلودگی رادیواکتیو فوکوشیما، در نزدیکترین فاصله قرار داشتم و فرصت نایاب و بینظیر (یکبار در تمام عمر هر خبرنگار پیش میآید) کسب درآمد و شهرت از طریق فروش عکسها و گزارشهایم بهسادگی در اختیارم بود؛ در دوراهی دشواری قرار داشتم... تحت فشار بودم و سیل تلفنها و ایمیل و تماس دوستان که همه هشدار میدادند از منطقه خارج شوم، چون خطرناک است (درصد زیادی از ایرانیها و خارجیهای ساکن توکیو، کشور ژاپن را ترک کرده بودند) فشار زیاد بود، چه باید میکردم؟ بازگشت به توکیو و فرار از ژاپن که برایم منتفی بود. باید میماندم با یک عزم راسخ مصمم بودم ولی... پول و دل؛ کدامیک؟ به اولی شدیدا نیاز داشتم و میدانستم چنان فرصت طلایی شاید هرگز در طول زندگی برایم مهیا نشود ولی برای یکی دو ساعت همهچیز را رها کردم و تصمیمی نگرفتم. در سواحل دریای ژاپن بودم، سرمای زیر صفر و برف... با خداوند در تنهایی مطلق نیایش کردم و این بیت حضرت مولانا در یادم آمد: آب کم جو تشنگی آور به دست / تا بجوشد آبت از بالا و پست این فال ناخواسته را به فال نیک گرفتم و گزینه دوم را انتخاب کردم: دل استفاده از دوربین را هم بهجای شیوه حرفهای یک عکاس خبری، بهشدت محدود کردم به دل و عشقی عمل کردم .... این، داستانی طولانی است .... ای رستخیز ناگهان، وی رحمت بیمنتها ای آتشی افروخته در بیشه اندیشهها به گزارش ایسنا، در روز جمعه 21 اسفندماه 1389 (11 مارس 2011) ساعت 14:46 به وقت محلی، زمین لرزه 9/8 ریشتری و سونامی 10 متری در سواحل اقیانوس آرام ژاپن رخ داد که از جمله بزرگترین زلزلههای ثبتشده و از خسارتبارترین آنها (بانک جهانی خسارت آن را 235 میلیارد دلار برآورد کرد) بود. این زمینلرزه حتی قسمتهایی از شرق چین و روسیه را به لرزه درآورد. تلفات و خسارتهای این زلزله براساس آمار رسمی، 15850 نفر کشته، 6011 نفر مجروح و 3287 نفر ناپدید بود، همچنین تخریب یا آسیب به 125 هزار ساختمان و 4/4 میلیون ساختمان نیز ثبت شد. وقوع انفجار و تخریب نیروگاه هستهای فوکوشیمای شماره یک که در نهایت، در سطح خرابی هفت از هفت و مشابه فاجعه نیروگاه هستهای چرنوبیل در 26 آوریل 1986 و آلودگی رادیواکتیو محدوده نیروگاه و آسیبهای وارده به محیط زیست و همچنین مشکلات ایجادشده، مهمترین مساله وابسته به این زلزله بود. وقوع سونامی خسارتهای زیادی به شهرستانهای ایواته و بخش واکابایاشی وارد کرد، به نحوی که در روزهای اول 9 هزار و 500 نفر در شهر ساحلی مینامی سانریکو گم شدند و اجساد حدود 20 درصد ناپدیدشدگان در ماه بعد از رخداد یافته شد و بعضی نیز همچنان در شمار ناپدیدشدگان هستند. به گزارش ایسنا، افشین والینژاد تنها رسانهنگاری است که بعد از رفتن همه خبرنگاران بهخاطر خطر نشت تاسیسات هستهای، همچنان در کنار فاجعهزدگان سونامی ژاپن ماند و 400 هزار تصویر ماندگار را ثبت کرد. وی که 20 سال سابقه خبر در حوزههای داخلی و بینالمللی دارد، اکنون برای هیچ رسانهای کار نمیکند و با وجود بیماری، همچنان در جستوجوی هیجان و خبر است. والینژاد بهمنماه 94 به سنه 50 سالگی وارد شد. او از مبارزه 9 ساله با «پارکینسون» دست نکشیده و با افتخار میگوید که «وقتی بیماری یک سیلی به من میزند، من حتما به آن مشت میزنم!». وی سابقه کار در رسانههایی را مانند آسوشیتدپرس و اناچکی دارد و دهه 70 در ایران خبرنگار روزنامههای «جامعه» و «توس» بوده است. او 19 سال در ژاپن اقامت داشته و در بخش رادیو NHK WORLD گوینده خبر هم بوده است. تجربیات او از خبرنگاری و عکاسی در زلزلههای متعدد ایران و بحرانهایی مانند بم و جنگ افغانستان کمکش کرد تا در فاجعه سونامی ژاپن، پرمخاطبترین عکسهای جهان را بگیرد. برای این کار بارها از او تقدیر شده و نمایشگاه عکسهایش ماهها در توکیو مخاطبان خود را داشته است.
ششمین نمایشگاه عکسهای یک خبرنگار- عکاس ایرانی از سونامی ژاپن در شهر توکیو برپا میشود. سازمان همکاریهای بینالمللی ژاپن در حاشیه نمایشگاه عکسهای «افشین والینژاد» در توکیو که از پنجم تا هجدهم مارس برپا خواهد بود، همایشی را سازماندهی کرده است که علاوه بر نمایش فیلمی ساخته او، والینژاد درباره 70 سفری که به مناطق مصیبتزده براثر سونامی داشته است نیز سخنرانی میکند. این نمایشگاه از پنجم تا هجدهم مارس (15 تا 28 اسفندماه 94) برپا میشود و روز یازدهم مارس (21 اسفندماه) که مصادف با پنجمین سالگرد وقوع فاجعه سونامی است، به سخنرانی خبرنگار و عکاس کشورمان و نمایش فیلمی از او که درباره فاجعه سونامی و درپی آن، بحران رادیواکتیو در فوکوشیماست، اختصاص دارد. این ششمین نمایشگاه «افشین والینژاد» است؛ اولین نمایشگاه او، 9 ماه بعد از سونامی (ماه نوامبر 2012) برگزار شد و ژاپنیها استقبال کمنظیری از آن داشتند. برنامه «صبح بخیر ژاپن» نیز گزارش کاملی از آن تهیه کرد. والینژاد در اینباره گفته است: نقطه عطف مهم زندگیام، در روز شانزدهم مارس 2011 (چهار روز قبل از نوروز 1390) در پنجمین روز فاجعه سونامی رقم خورد که تنهای تنها با یک ماشین اجارهای پر از غذا و لباس گرم، با مجوز ورود به بزرگراه و بنزین (که سیانان از آن بهعنوان مجوز جادویی یاد کرد) و همراه داشتن لپتاپ، دوربین و حافظه و خلاصه تمام وسایل و تجهیزات مورد نیاز یک خبرنگار و عکاس بحران، در بهترین شرایط ممکن برای یک خبرنگار آزاد قرار گرفتم. دوستان زیادی که در مطبوعات بزرگ جهان دارم، میدانستند من از معدود خبرنگارانی هستم که فرار نکردم و در اوج بحران سونامی و همزمان با آن، آلودگی رادیواکتیو فوکوشیما، در نزدیکترین فاصله قرار داشتم و فرصت نایاب و بینظیر (یکبار در تمام عمر هر خبرنگار پیش میآید) کسب درآمد و شهرت از طریق فروش عکسها و گزارشهایم بهسادگی در اختیارم بود؛ در دوراهی دشواری قرار داشتم... تحت فشار بودم و سیل تلفنها و ایمیل و تماس دوستان که همه هشدار میدادند از منطقه خارج شوم، چون خطرناک است (درصد زیادی از ایرانیها و خارجیهای ساکن توکیو، کشور ژاپن را ترک کرده بودند) فشار زیاد بود، چه باید میکردم؟ بازگشت به توکیو و فرار از ژاپن که برایم منتفی بود. باید میماندم با یک عزم راسخ مصمم بودم ولی... پول و دل؛ کدامیک؟ به اولی شدیدا نیاز داشتم و میدانستم چنان فرصت طلایی شاید هرگز در طول زندگی برایم مهیا نشود ولی برای یکی دو ساعت همهچیز را رها کردم و تصمیمی نگرفتم. در سواحل دریای ژاپن بودم، سرمای زیر صفر و برف... با خداوند در تنهایی مطلق نیایش کردم و این بیت حضرت مولانا در یادم آمد: آب کم جو تشنگی آور به دست / تا بجوشد آبت از بالا و پست این فال ناخواسته را به فال نیک گرفتم و گزینه دوم را انتخاب کردم: دل استفاده از دوربین را هم بهجای شیوه حرفهای یک عکاس خبری، بهشدت محدود کردم به دل و عشقی عمل کردم .... این، داستانی طولانی است .... ای رستخیز ناگهان، وی رحمت بیمنتها ای آتشی افروخته در بیشه اندیشهها به گزارش ایسنا، در روز جمعه 21 اسفندماه 1389 (11 مارس 2011) ساعت 14:46 به وقت محلی، زمین لرزه 9/8 ریشتری و سونامی 10 متری در سواحل اقیانوس آرام ژاپن رخ داد که از جمله بزرگترین زلزلههای ثبتشده و از خسارتبارترین آنها (بانک جهانی خسارت آن را 235 میلیارد دلار برآورد کرد) بود. این زمینلرزه حتی قسمتهایی از شرق چین و روسیه را به لرزه درآورد. تلفات و خسارتهای این زلزله براساس آمار رسمی، 15850 نفر کشته، 6011 نفر مجروح و 3287 نفر ناپدید بود، همچنین تخریب یا آسیب به 125 هزار ساختمان و 4/4 میلیون ساختمان نیز ثبت شد. وقوع انفجار و تخریب نیروگاه هستهای فوکوشیمای شماره یک که در نهایت، در سطح خرابی هفت از هفت و مشابه فاجعه نیروگاه هستهای چرنوبیل در 26 آوریل 1986 و آلودگی رادیواکتیو محدوده نیروگاه و آسیبهای وارده به محیط زیست و همچنین مشکلات ایجادشده، مهمترین مساله وابسته به این زلزله بود. وقوع سونامی خسارتهای زیادی به شهرستانهای ایواته و بخش واکابایاشی وارد کرد، به نحوی که در روزهای اول 9 هزار و 500 نفر در شهر ساحلی مینامی سانریکو گم شدند و اجساد حدود 20 درصد ناپدیدشدگان در ماه بعد از رخداد یافته شد و بعضی نیز همچنان در شمار ناپدیدشدگان هستند. به گزارش ایسنا، افشین والینژاد تنها رسانهنگاری است که بعد از رفتن همه خبرنگاران بهخاطر خطر نشت تاسیسات هستهای، همچنان در کنار فاجعهزدگان سونامی ژاپن ماند و 400 هزار تصویر ماندگار را ثبت کرد. وی که 20 سال سابقه خبر در حوزههای داخلی و بینالمللی دارد، اکنون برای هیچ رسانهای کار نمیکند و با وجود بیماری، همچنان در جستوجوی هیجان و خبر است. والینژاد بهمنماه 94 به سنه 50 سالگی وارد شد. او از مبارزه 9 ساله با «پارکینسون» دست نکشیده و با افتخار میگوید که «وقتی بیماری یک سیلی به من میزند، من حتما به آن مشت میزنم!». وی سابقه کار در رسانههایی را مانند آسوشیتدپرس و اناچکی دارد و دهه 70 در ایران خبرنگار روزنامههای «جامعه» و «توس» بوده است. او 19 سال در ژاپن اقامت داشته و در بخش رادیو NHK WORLD گوینده خبر هم بوده است. تجربیات او از خبرنگاری و عکاسی در زلزلههای متعدد ایران و بحرانهایی مانند بم و جنگ افغانستان کمکش کرد تا در فاجعه سونامی ژاپن، پرمخاطبترین عکسهای جهان را بگیرد. برای این کار بارها از او تقدیر شده و نمایشگاه عکسهایش ماهها در توکیو مخاطبان خود را داشته است.