سایه‌ای که بر بدنه ورزش کشور افتاد

سایه‌ای که بر بدنه ورزش کشور افتاد

شاید به جرات بتوان گفت ورزش کشورمان تنها در یک رشته و حاشیه‌هایش خلاصه شده است؛ رشته‌ای پرطرفدار اما پرحاشیه و جنجالی. اگر شما اخبار رسانه‌ها و به‌خصوص بخش نوشتاری و مکتوب را نگاه کنید متوجه خواهید شد که چه اختلاف معناداری میان تیترهای فوتبالی و غیرفوتبالی وجود دارد. میانگین سهم رشته‌های غیرفوتبالی در یک ماه اغلب کمتر از 10 درصد بوده است و همواره اخبار و حواشی رشته فوتبال مانع اطلاع‌رسانی در بخش‌های اصلی و زیربنایی ورزش کشور شده است. چرا باید در کمتر از شش ماه مانده به رقابت‌های حیاتی و حساس المپیک 2016 شاهد پرداختن به جنجال‌هایی در فوتبال باشیم که به واقع هیچ دردی از مشکلات عدیده و عمده ورزش کشور دوا نمی‌کند. کمبود منابع و عدم وجود امکانات کافی برای تیم‌های ملی اعزامی به رقابت‌های المپیک و بعضا شرایط نامناسب تمرینی و آماده‌سازی و حتی اردوهای تدارکاتی و حریفان تمرینی خوب از جمله مسایلی است که این روزها ورزش قهرمانی ما با آنها دست به گریبان است و خیلی به آنها توجهی نمی‌شود. شاید مسوولان می‌خواهند این امر را تا روزهای پایانی و لحظات اعزام کاروان المپیک بکشانند و مثل همه ساله در دقیقه 90 حرف از کاستی‌ها و مشکلات بزنند. فعلا فوتبال مستمسک خوبی برای پرت کردن حواس‌ها شده است و حواشی بی‌پایان این رشته ورزشی به نوعی بر رشته‌های دیگر سایه افکنده است. شاید در ظاهر خیلی از مسوولان از عدم علاقه خود به پرداختن و توجه بیش از اندازه به این رشته پرطرفدار سخن بگویند اما ته قلب‌شان خوشحال هستند که چنین دستاویزی به دست آورده‌اند تا پشت آن یا بهتر بگوییم پشت حواشی و جنجال‌های رسانه‌ای آن مخفی شوند و از گزند انتقادات به عملکردشان در جهت کارهای دیگر در امان بمانند. شاید توجه به خیلی از مسایل فوتبال در درجه‌های 40 و 50 ورزش کشور باشد اما آوردن آنها روی جلد نشریات ورزشی و برجسته کردن برخی حرف و حدیث‌ها موجب می‌شود به نوعی سایه فوتبال بر بقیه رشته‌ها افکنده شود. چرا باید در فوتبال‌مان این‌قدر حاشیه‌ها برجسته باشند که اجازه خودنمایی به‌مشکلات رشته‌های دیگر ندهند؟!

شاید به جرات بتوان گفت ورزش کشورمان تنها در یک رشته و حاشیه‌هایش خلاصه شده است؛ رشته‌ای پرطرفدار اما پرحاشیه و جنجالی. اگر شما اخبار رسانه‌ها و به‌خصوص بخش نوشتاری و مکتوب را نگاه کنید متوجه خواهید شد که چه اختلاف معناداری میان تیترهای فوتبالی و غیرفوتبالی وجود دارد. میانگین سهم رشته‌های غیرفوتبالی در یک ماه اغلب کمتر از 10 درصد بوده است و همواره اخبار و حواشی رشته فوتبال مانع اطلاع‌رسانی در بخش‌های اصلی و زیربنایی ورزش کشور شده است. چرا باید در کمتر از شش ماه مانده به رقابت‌های حیاتی و حساس المپیک 2016 شاهد پرداختن به جنجال‌هایی در فوتبال باشیم که به واقع هیچ دردی از مشکلات عدیده و عمده ورزش کشور دوا نمی‌کند. کمبود منابع و عدم وجود امکانات کافی برای تیم‌های ملی اعزامی به رقابت‌های المپیک و بعضا شرایط نامناسب تمرینی و آماده‌سازی و حتی اردوهای تدارکاتی و حریفان تمرینی خوب از جمله مسایلی است که این روزها ورزش قهرمانی ما با آنها دست به گریبان است و خیلی به آنها توجهی نمی‌شود. شاید مسوولان می‌خواهند این امر را تا روزهای پایانی و لحظات اعزام کاروان المپیک بکشانند و مثل همه ساله در دقیقه 90 حرف از کاستی‌ها و مشکلات بزنند. فعلا فوتبال مستمسک خوبی برای پرت کردن حواس‌ها شده است و حواشی بی‌پایان این رشته ورزشی به نوعی بر رشته‌های دیگر سایه افکنده است. شاید در ظاهر خیلی از مسوولان از عدم علاقه خود به پرداختن و توجه بیش از اندازه به این رشته پرطرفدار سخن بگویند اما ته قلب‌شان خوشحال هستند که چنین دستاویزی به دست آورده‌اند تا پشت آن یا بهتر بگوییم پشت حواشی و جنجال‌های رسانه‌ای آن مخفی شوند و از گزند انتقادات به عملکردشان در جهت کارهای دیگر در امان بمانند. شاید توجه به خیلی از مسایل فوتبال در درجه‌های 40 و 50 ورزش کشور باشد اما آوردن آنها روی جلد نشریات ورزشی و برجسته کردن برخی حرف و حدیث‌ها موجب می‌شود به نوعی سایه فوتبال بر بقیه رشته‌ها افکنده شود. چرا باید در فوتبال‌مان این‌قدر حاشیه‌ها برجسته باشند که اجازه خودنمایی به‌مشکلات رشته‌های دیگر ندهند؟!