نادر کریمیجونی-پیروزی اصلاحطلبان در انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان اگرچه قابل انتظار بود و بسیاری از رهبران اصلاحطلب و حامی دولت حتی پیش از برگزاری انتخابات به پیروزی خود امیدوارتر شده بودند اما بدون تردید رویدادی شگفتانگیز و حداقل برای برخی مقامات و چهرههای اصولگرا باورنکردنی است. بدون تردید هواداران دولت و اصلاحطلبان در آنچه گام دوم نامیده شد، سنگر مهم مجلس را از مخالفان دولت تدبیر و امید و افراطیون و دلواپسان پس گرفتند. از این منظر میتوان تایید کرد که بعد از پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری و پس زدن دلواپسان و افراطیون از قدرت اجرایی، قدرت قانونگذاری را هم کسب کردند. این اتفاق بدون تردید حاصل اعتمادسازی میان شهروندان و رایدهندگان و اصلاحطلبان و حامیان دولت و نیز ناراحتی مردم از اقداماتی است که افراطیون صاحب کرسی در بهارستان طی ماههای اخیر علیه دولت و همکارانش انجام دادند. با این حال پیروزی مردم و رهبران اصلاحطلب در گام دوم هنوز کامل نشده است. چراکه در برخی حوزههای انتخابیه، انتخاب نماینده به دور دوم کشیده شده و هنوز در برخی شهرها، کرسی نمایندگی خالی است. به همین دلیل مبارزات انتخاباتی برای مردم و حامیان دولت هنوز پایان نیافته و پیروزی در برخی حوزههای انتخاباتی به معنای پایان یافتن کار و پیروزی قطعی نیست. آنچه این مساله را مهمتر میکند، ترکیب کلی نمایندگان راهیافته به مجلس است. روی کاغذ ترکیب شکنندهای به نفع حامیان اصلاحطلبان و حامیان دولت وجود دارد و به همین دلیل افزایش تعداد نمایندگان غیراصولگرا در مجلس، راه را برای سنگاندازی اصولگرایان محدود خواهد کرد. انکارپذیر نیست که در فضای جدید شیوه بازی و راهبردهای اصولگرایان برای پس گرفتن قدرت، ناکام گذاشتن دولت و تحت فشار گذاشتن اصلاحطلبان تغییر خواهد کرد و یکی از راهکارهای آنان، به ناچار استفاده از نمایندگان همسو با خودشان در مجلس آینده است. در مقابل این هدف، اصولگرایان احتمالا تلاش میکنند با زدن اتهام دیکتاتوری اکثریت به اصلاحطلبان از هماکنون شیرینی پیروزی را در کام آنان تلخ و وجهه حامیان دولت و پیروزشدگان در انتخابات را تخریب کنند. این اتهامزدنها البته پیش از این مشاهده شده و اصولگرایان در همین انتخابات اخیر انواع اتهامها از وطنفروشی تا جاسوسی و جاسوسپروری به رقبای خود زدند اما شهروندان ایرانی به همه این اتهامها که از سوی چهرههای ریز و درشت اصولگرا بیان میشد، بیتوجهی کردند. دقیقا به همین دلیل آنچه برای مردم و رایدهندگان مهم است، انکار اتهامهای اصولگرایان نیست بلکه عملکرد نامزدان پیروز در انتخاباتهای دو مجلس است. تجربه گذشته نشان میدهد که در نمونههای مشابه محافظهکاران و اصولگرایان از تمامی ظرفیتهای خود که برخی از ایشان نهادهای فراقانونی هستند، استفاده میکنند تا پیروزشدگان را به چالش بکشند و برنامهها و اقدامات ایشان را به شکست بکشانند. راهحل ساده مبارزه با این مانعتراشیها، نزدیک شدن هرچه بیشتر به مردم و استفاده از توان و قدرت بیبدیل افکار و اراده عمومی است. چراکه نامزدان پیروز، بیش از هر کس در قبال رایدهندگان و ملت ایران مسوول هستند و باید به مردم ادای دین کنند. خطر مهمی که این پیروزی را تهدید میکند، بندبازی برخی نامزدان پیروز پس از تشکیل مجلس آینده است. تجارب گذشته نشان میدهد که گاهی پس از پیروزی و راهیابی به مجلس، برخی نامزدان که اکنون نماینده مجلس هستند، بسته به منافع شخصی میان جناحهای کشور بندبازی میکنند. این نمایندگان نه فقط غیرقابل اعتماد هستند بلکه گاهی مانند اسب تروا از درون باعث ناکامی یا فروپاشی سیاستها، برنامهها و حرکتهای اصلاحطلبان و حامیان دولت میشوند. تردیدی نیست که رفتار، گفتار و مواضع این نمایندگان نیات و بندبازی آنان را افشا میکند و نه فقط سایر نمایندگان اصلاحطلب و حامی دولت که مردم نیز آنان را خواهند شناخت. البته اصولگرایان به تجربه دریافتهاند که چنین افرادی قابل اعتماد و اتکا نیستند و نمیتوان روی آنان سرمایهگذاری کرد اما در عین حال چنین افرادی ابزار خوبی برای تخریب اصلاحطلبان و ناکام گذاشتن برنامههای دولت هستند. اصلاحطلبان و حامیان دولت در مجلس باید متوجه باشند که مماشات و سهلانگاری در قبال بندبازی این نمایندگان از درون جبهه اصلاحطلبان را تهی و بیاثر میسازد و سرانجام برای جبهه اصلاحطلب در تمام سطوح قدرت سیاسی- اجتماعی بدنامی به بار خواهد آورد.
نادر کریمیجونی-پیروزی اصلاحطلبان در انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان اگرچه قابل انتظار بود و بسیاری از رهبران اصلاحطلب و حامی دولت حتی پیش از برگزاری انتخابات به پیروزی خود امیدوارتر شده بودند اما بدون تردید رویدادی شگفتانگیز و حداقل برای برخی مقامات و چهرههای اصولگرا باورنکردنی است. بدون تردید هواداران دولت و اصلاحطلبان در آنچه گام دوم نامیده شد، سنگر مهم مجلس را از مخالفان دولت تدبیر و امید و افراطیون و دلواپسان پس گرفتند. از این منظر میتوان تایید کرد که بعد از پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری و پس زدن دلواپسان و افراطیون از قدرت اجرایی، قدرت قانونگذاری را هم کسب کردند. این اتفاق بدون تردید حاصل اعتمادسازی میان شهروندان و رایدهندگان و اصلاحطلبان و حامیان دولت و نیز ناراحتی مردم از اقداماتی است که افراطیون صاحب کرسی در بهارستان طی ماههای اخیر علیه دولت و همکارانش انجام دادند. با این حال پیروزی مردم و رهبران اصلاحطلب در گام دوم هنوز کامل نشده است. چراکه در برخی حوزههای انتخابیه، انتخاب نماینده به دور دوم کشیده شده و هنوز در برخی شهرها، کرسی نمایندگی خالی است. به همین دلیل مبارزات انتخاباتی برای مردم و حامیان دولت هنوز پایان نیافته و پیروزی در برخی حوزههای انتخاباتی به معنای پایان یافتن کار و پیروزی قطعی نیست. آنچه این مساله را مهمتر میکند، ترکیب کلی نمایندگان راهیافته به مجلس است. روی کاغذ ترکیب شکنندهای به نفع حامیان اصلاحطلبان و حامیان دولت وجود دارد و به همین دلیل افزایش تعداد نمایندگان غیراصولگرا در مجلس، راه را برای سنگاندازی اصولگرایان محدود خواهد کرد. انکارپذیر نیست که در فضای جدید شیوه بازی و راهبردهای اصولگرایان برای پس گرفتن قدرت، ناکام گذاشتن دولت و تحت فشار گذاشتن اصلاحطلبان تغییر خواهد کرد و یکی از راهکارهای آنان، به ناچار استفاده از نمایندگان همسو با خودشان در مجلس آینده است. در مقابل این هدف، اصولگرایان احتمالا تلاش میکنند با زدن اتهام دیکتاتوری اکثریت به اصلاحطلبان از هماکنون شیرینی پیروزی را در کام آنان تلخ و وجهه حامیان دولت و پیروزشدگان در انتخابات را تخریب کنند. این اتهامزدنها البته پیش از این مشاهده شده و اصولگرایان در همین انتخابات اخیر انواع اتهامها از وطنفروشی تا جاسوسی و جاسوسپروری به رقبای خود زدند اما شهروندان ایرانی به همه این اتهامها که از سوی چهرههای ریز و درشت اصولگرا بیان میشد، بیتوجهی کردند. دقیقا به همین دلیل آنچه برای مردم و رایدهندگان مهم است، انکار اتهامهای اصولگرایان نیست بلکه عملکرد نامزدان پیروز در انتخاباتهای دو مجلس است. تجربه گذشته نشان میدهد که در نمونههای مشابه محافظهکاران و اصولگرایان از تمامی ظرفیتهای خود که برخی از ایشان نهادهای فراقانونی هستند، استفاده میکنند تا پیروزشدگان را به چالش بکشند و برنامهها و اقدامات ایشان را به شکست بکشانند. راهحل ساده مبارزه با این مانعتراشیها، نزدیک شدن هرچه بیشتر به مردم و استفاده از توان و قدرت بیبدیل افکار و اراده عمومی است. چراکه نامزدان پیروز، بیش از هر کس در قبال رایدهندگان و ملت ایران مسوول هستند و باید به مردم ادای دین کنند. خطر مهمی که این پیروزی را تهدید میکند، بندبازی برخی نامزدان پیروز پس از تشکیل مجلس آینده است. تجارب گذشته نشان میدهد که گاهی پس از پیروزی و راهیابی به مجلس، برخی نامزدان که اکنون نماینده مجلس هستند، بسته به منافع شخصی میان جناحهای کشور بندبازی میکنند. این نمایندگان نه فقط غیرقابل اعتماد هستند بلکه گاهی مانند اسب تروا از درون باعث ناکامی یا فروپاشی سیاستها، برنامهها و حرکتهای اصلاحطلبان و حامیان دولت میشوند. تردیدی نیست که رفتار، گفتار و مواضع این نمایندگان نیات و بندبازی آنان را افشا میکند و نه فقط سایر نمایندگان اصلاحطلب و حامی دولت که مردم نیز آنان را خواهند شناخت. البته اصولگرایان به تجربه دریافتهاند که چنین افرادی قابل اعتماد و اتکا نیستند و نمیتوان روی آنان سرمایهگذاری کرد اما در عین حال چنین افرادی ابزار خوبی برای تخریب اصلاحطلبان و ناکام گذاشتن برنامههای دولت هستند. اصلاحطلبان و حامیان دولت در مجلس باید متوجه باشند که مماشات و سهلانگاری در قبال بندبازی این نمایندگان از درون جبهه اصلاحطلبان را تهی و بیاثر میسازد و سرانجام برای جبهه اصلاحطلب در تمام سطوح قدرت سیاسی- اجتماعی بدنامی به بار خواهد آورد.