پرهیز از ابهام
با برگزاری انتخابات مجلس دهم، قشرهای گوناگون جامعه،به سراغ انتظارات خودشان از نمایندگان تازه مجلس رفتهاند و در فضای مجازی و رسانههای گروهی از آن سخن میگویند. این موضوع در میان فرهنگیان نیز صادق است. گرچه هنوز ترکیب مجلس دهم و نمایندگان آن بهطور دقیق روشن نشده اما تا همین جا نیز پیداست که درصد بالایی از نمایندگان دوره نهم، تغییر کردهاند و فرهنگیان انتظار نوعی تغییر برخورد مجلس با آموزشوپرورش را دارند. مجلس نهم، متاسفانه درباره آموزشوپرورش، بیشتر جناحی و سیاسی رفتار کرد تا آموزشی و علمی. یعنی تا زمانی که دولت دهم و حاجی بابایی به عنوان وزیر آموزشوپرورش بر سر کار بودند دربست همه تصمیمهای آموزشوپرورش را تایید کرد ولی هنگامی که دولت یازدهم سر کار آمد رویکرد مجلس به یک باره دگرگون گشت و سراسر انتقادی شد. هماکنون انتظار این است که مجلس دهم، بکوشد با نگاهی آموزشی و منصفانه به آموزشوپرورش بنگرد- گرچه این بحث برخورد مجلس با آموزشوپرورش بحث درازدامنی است و در آینده بیگمان بیشتر از سخن خواهیم گفت. سخن اصلی این یادداشت کوتاه اما، به این انتظارات برخورد آینده مجلس با آموزشوپرورش برنمیگردد. مخاطب اصلی این یادداشت، خود فرهنگیان هستند. خوشبختانه در دو، سه سال گذشته به خاطر گسترش فضای مجازی و برخورد بازتر دولت یازدهم، فضایی پدید آمد که شمار بیشتری از فرهنگیان قلم به دست گرفتند و درباره آموزشوپرورش نوشته و مینویسند. یعنی میتوان به جرات گفت که در دو، سه سال گذشته، نوشتههای رسانهای فرهنگیان افزایش چشمگیری یافته است. نوشتههای بیشتر انتظار اثرگذاری بیشتر را درپی داشته است اما باید دقت داشت که اثرگذاری بیشتر، تنها با افزایش کمی نوشتههای رسانهای پدید نخواهد آمد. یک نوشته برای اثرگذاری باید با نگاه و نگرش و پیام روشن نوشته شده باشد. متاسفانه شمار زیادی از نوشتههای فرهنگیان در رسانهها، به نوعی پیرامون اهمیت آموزشوپرورش و آموزشگری است آن هم با ادبیات و درون مایه ای آشنا، کلیشهای و کلی. هماکنون در آموزشوپرورش،هر از گاهی، تصمیمهایی گرفته میشود یا بنا به سندهای منتشر شده، قرار است گرفته شود اما کمتر دیده شده که نویسندگان رسانهای آموزشی ما، به روشنی به نقد و بررسی این تصمیمها بپردازند. برای نمونه بحث واگذاری مدرسهها به بخش خصوصی که در لایحه پیشنهادی برنامه ششم توسعه آمده از دید این نگارنده تصمیم بسیار مهمی است که به ویژه اگر گسترش یابد میتواند پیامدهای منفی فراوانی بر آموزشوپرورش بگذارد. متاسفانه در میان یادداشتهای فرهنگیان نویسنده ما، کمتر دیده شده که با بنیادی روشن به ارزیابی این تصمیم پرداخته شود. هماکنون بهجز شماری چند از نویسندگان آموزشی، موضع بسیاری از نویسندگان رسانهای در اینباره روشن نیست یا بحث گسترش آموزشوپرورش مهارت- بنیاد که به ویژه از دولت دهم شتاب گرفت و در دولت یازدهم هم ادامه داشته است. در این مورد نیز کمتر نوشتهای دیده میشود که موضعگیری صریح و اصولی نویسنده را بتوان در آن دید. البته یک گرایشی هم در میان فرهنگیان علاقهمند به رسانه هست که نمینویسد- یا به ندرت مینویسد- اما بدون نوشتن و برهان آوری،از سیاستهای اصلی دولت روحانی در آموزشوپرورش- برای نمونه خصوصیسازی- دفاع میکند و گهگاه مخالفان را به مطالعه بیشتر هم فرامیخواند و مدعی است که چرا بدون استدلال استوار از سیاست خصوصیسازی خرده میگیرید! به هر رو سخن این است که نویسندگان آموزشی کنونی، در برابر آنچه در آموزشوپرورش میگذرد نیاز به کیفیسازی یادداشتهای خود و موضعگیریهای روشن دارند و باید از کلیگویی بپرهیزند. به نظر میرسد که این رویکرد در برخورد با مجلس دهم هم کارآمد و بایستهتر باشد. باید دقت داشت که اگر نماینده مجلسی با هدف آگاهی بیشتر و بهتر از آنچه در میان فرهنگیان میگذرد، به نوشتههای نویسندگان آموزشی رجوع کرد باید به آسانی دریابد که نویسنده در برابر فلان سیاست یا تصمیم آموزشی، چه موضعی دارد. موضعگیریهای روشن البته بر پویایی سپهر رسانهای آموزشوپرورش نیز میافزاید و امکان گفتوگوهای انتقادی اصولی را فراهم میسازد. ناگفته پیداست که موضعگیری روشن نیاز به اندیشه و مطالعه دارد اما بیگمان از مبهمگویی و چندپهلونویسی یا بیتفاوت ماندن نسبت به تصمیمهای روز آموزشوپرورش، اثرگذارتر است. *آموزگار و کنشگر صنفی
با برگزاری انتخابات مجلس دهم، قشرهای گوناگون جامعه،به سراغ انتظارات خودشان از نمایندگان تازه مجلس رفتهاند و در فضای مجازی و رسانههای گروهی از آن سخن میگویند. این موضوع در میان فرهنگیان نیز صادق است. گرچه هنوز ترکیب مجلس دهم و نمایندگان آن بهطور دقیق روشن نشده اما تا همین جا نیز پیداست که درصد بالایی از نمایندگان دوره نهم، تغییر کردهاند و فرهنگیان انتظار نوعی تغییر برخورد مجلس با آموزشوپرورش را دارند. مجلس نهم، متاسفانه درباره آموزشوپرورش، بیشتر جناحی و سیاسی رفتار کرد تا آموزشی و علمی. یعنی تا زمانی که دولت دهم و حاجی بابایی به عنوان وزیر آموزشوپرورش بر سر کار بودند دربست همه تصمیمهای آموزشوپرورش را تایید کرد ولی هنگامی که دولت یازدهم سر کار آمد رویکرد مجلس به یک باره دگرگون گشت و سراسر انتقادی شد. هماکنون انتظار این است که مجلس دهم، بکوشد با نگاهی آموزشی و منصفانه به آموزشوپرورش بنگرد- گرچه این بحث برخورد مجلس با آموزشوپرورش بحث درازدامنی است و در آینده بیگمان بیشتر از سخن خواهیم گفت. سخن اصلی این یادداشت کوتاه اما، به این انتظارات برخورد آینده مجلس با آموزشوپرورش برنمیگردد. مخاطب اصلی این یادداشت، خود فرهنگیان هستند. خوشبختانه در دو، سه سال گذشته به خاطر گسترش فضای مجازی و برخورد بازتر دولت یازدهم، فضایی پدید آمد که شمار بیشتری از فرهنگیان قلم به دست گرفتند و درباره آموزشوپرورش نوشته و مینویسند. یعنی میتوان به جرات گفت که در دو، سه سال گذشته، نوشتههای رسانهای فرهنگیان افزایش چشمگیری یافته است. نوشتههای بیشتر انتظار اثرگذاری بیشتر را درپی داشته است اما باید دقت داشت که اثرگذاری بیشتر، تنها با افزایش کمی نوشتههای رسانهای پدید نخواهد آمد. یک نوشته برای اثرگذاری باید با نگاه و نگرش و پیام روشن نوشته شده باشد. متاسفانه شمار زیادی از نوشتههای فرهنگیان در رسانهها، به نوعی پیرامون اهمیت آموزشوپرورش و آموزشگری است آن هم با ادبیات و درون مایه ای آشنا، کلیشهای و کلی. هماکنون در آموزشوپرورش،هر از گاهی، تصمیمهایی گرفته میشود یا بنا به سندهای منتشر شده، قرار است گرفته شود اما کمتر دیده شده که نویسندگان رسانهای آموزشی ما، به روشنی به نقد و بررسی این تصمیمها بپردازند. برای نمونه بحث واگذاری مدرسهها به بخش خصوصی که در لایحه پیشنهادی برنامه ششم توسعه آمده از دید این نگارنده تصمیم بسیار مهمی است که به ویژه اگر گسترش یابد میتواند پیامدهای منفی فراوانی بر آموزشوپرورش بگذارد. متاسفانه در میان یادداشتهای فرهنگیان نویسنده ما، کمتر دیده شده که با بنیادی روشن به ارزیابی این تصمیم پرداخته شود. هماکنون بهجز شماری چند از نویسندگان آموزشی، موضع بسیاری از نویسندگان رسانهای در اینباره روشن نیست یا بحث گسترش آموزشوپرورش مهارت- بنیاد که به ویژه از دولت دهم شتاب گرفت و در دولت یازدهم هم ادامه داشته است. در این مورد نیز کمتر نوشتهای دیده میشود که موضعگیری صریح و اصولی نویسنده را بتوان در آن دید. البته یک گرایشی هم در میان فرهنگیان علاقهمند به رسانه هست که نمینویسد- یا به ندرت مینویسد- اما بدون نوشتن و برهان آوری،از سیاستهای اصلی دولت روحانی در آموزشوپرورش- برای نمونه خصوصیسازی- دفاع میکند و گهگاه مخالفان را به مطالعه بیشتر هم فرامیخواند و مدعی است که چرا بدون استدلال استوار از سیاست خصوصیسازی خرده میگیرید! به هر رو سخن این است که نویسندگان آموزشی کنونی، در برابر آنچه در آموزشوپرورش میگذرد نیاز به کیفیسازی یادداشتهای خود و موضعگیریهای روشن دارند و باید از کلیگویی بپرهیزند. به نظر میرسد که این رویکرد در برخورد با مجلس دهم هم کارآمد و بایستهتر باشد. باید دقت داشت که اگر نماینده مجلسی با هدف آگاهی بیشتر و بهتر از آنچه در میان فرهنگیان میگذرد، به نوشتههای نویسندگان آموزشی رجوع کرد باید به آسانی دریابد که نویسنده در برابر فلان سیاست یا تصمیم آموزشی، چه موضعی دارد. موضعگیریهای روشن البته بر پویایی سپهر رسانهای آموزشوپرورش نیز میافزاید و امکان گفتوگوهای انتقادی اصولی را فراهم میسازد. ناگفته پیداست که موضعگیری روشن نیاز به اندیشه و مطالعه دارد اما بیگمان از مبهمگویی و چندپهلونویسی یا بیتفاوت ماندن نسبت به تصمیمهای روز آموزشوپرورش، اثرگذارتر است. *آموزگار و کنشگر صنفی