آداب ابراز شادمانی از پیروزیهای انتخاباتی را فراموش نکنیم
آداب ابراز شادمانی از پیروزیهای انتخاباتی را فراموش نکنیم
غلامرضا کیامهر- اصولگرا، اصلاحطلب یا اعتدالگرا فرقی نمیکند. وقتی مبارزات انتخاباتی به پایان رسید و نتیجه آرای ریختهشده به صندوقهای رای رسما اعلام شد، قواعد بازی دموکراسی میگوید دیگر همه رقبای انتخاباتی، چه بازنده و چه برنده باید آتشبس اعلام کنند و بازندگان هر حوزه انتخاباتی به برندگان آن حوزه تبریک بگویند، دستهای هم را بفشارند و در راه خدمت به وطن و هموطنان برای هم آرزوی موفقیت کنند. تازه این قاعده بازی در دموکراسیهایی است که در انتخاباتهای آن یک طرف برنده مطلق و طرف دیگر بازنده مطلق است، چه رسد به انتخاباتی شبیه انتخابات روز هفتم اسفند مجلس شورای اسلامی کشور ما که نه برنده مطلق داشت و نه بازنده مطلق و کرسیهای مجلس جز تهران و احتمالا یکی، دو شهر دیگر به طور نسبی میان اصولگرایان و اصلاحطلبان و اعتدالگرایان طرفدار دولت تقسیم شده است. در طول سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، غیر از انتخاباتهای مربوط به مجلس خبرگان، این دهمین باری است که انتخابات مجلس شورای اسلامی در کشور ما برگزار میشود اما در نهایت تاسف باید گفت با وجود این تجربه نسبتا طولانی در انتخابات پارلمانی، بعضی از ما ایرانیها، چه رهبران احزاب و گروهها، چه نامزدهای انتخاباتی و هواداران آنها هنوز قواعد بازی دموکراسی را در ارتباط با چگونگی ابراز شادمانی به درستی یاد نگرفتهایم. متاسفانه حتی گردانندگان برخی روزنامهها و دیگر رسانهها هم که باید نقش ارشادی و الگوسازی را برای جامعه ایفا کنند، نشان دادند از نظر بیگانگی با قواعد بازی دموکراسی دستکمی از دیگران ندارند. از فردای روز اعلام نتایج انتخابات با وجود آنکه مهلت رسیدگی به تخلفهای احتمالی و اعلام قطعی نتیجه آرا و تمامی حوزهها به پایان نرسیده بود، از یکسو شاهد اتهامزنیهای برخی چهرههای بازنده انتخابات از اردوگاه اصولگرایان و رسانههای منتسب به آنها به برندگان خصوصا در حوزه انتخابیه تهران و زدن زشتترین، ناشایستترین و شرمآورترین برچسبها به رایدهندگان تهرانی بودیم و از سوی دیگر میشنیدیم و میخواندیم که برخی هواداران اصلاحطلبان و اعتدالگرایان در تریبونها و شبکههای اجتماعی بهعنوان ابراز شادمانی از پیروزی نامزدهای انتخاباتی خود چه متلکها و چه طعنهها و زخمزبانها که نثار نامزدهای شکستخورده و کلیت اردوگاه مقابل نکردند و چه کاریکاتورهای موهن و آزاردهندهای در نشریات مربوط به خود به چاپ نرساندند. این نشانه نهایت بیظرفیتی یک نشریه به اصطلاح طرفدار یک جریان فکری و سیاسی میتواند باشد که روی پوستر ائتلاف شکستخورده حوزه انتخابیه تهران و روی سرگروه این ائتلاف که در هر صورت همچنان نقش و جایگاهی در منظومه قدرت و حاکمیت دارد، مهر «باطل شد» بزند تا به زعم خود عمق ارادت خود به جناح مورد علاقه خود را به اثبات برساند. دست بر قضا به دلیل آنکه افکار عمومی در جامعه ما همواره نگاه عطوفتآمیزی به چهرههای شناختهشده اصلاحطلب دارد و نوعی مظلومیت برای آنها در کارزار قدرت قائل است، با فهم و درک عرفی خود اصلاحطلبان را افرادی با آستانه شکیبایی بالاتر از رقبایشان در برابر مخالفان و حتی معاندان میشناسند و بر این باورند که اصلاحطلبان اهل تندروی، خشونت، خصومتورزی و چنگ کشیدن به چهره مخالفان و دشمنان خود نیستند و در عرصه قدرت دنبال انحصارطلبی نمیگردند. برداشت عمومی از خصایص اصلاحطلبان و حتی جناحهای اصولگرای میانهرو و حالا اعتدالگرایان تا حدود زیادی مقرون به واقعیت است و دقیقا به پیروی از همین خصایص و ویژگیهای اخلاقی و رفتاری بود که نه در جریان مبارزات انتخاباتی و نه بعد از اعلام نتایج انتخابات که اصلاحطلبان و اعتدالگرایان پیروزی قابل ملاحظهای به دست آوردند، شاهد هیچگونه موضعگیری خصمانه و کاربرد الفاظ و ادبیات خشونتآمیز و طعنه و کنایههای برخورنده به رقبای شکستخورده انتخاباتی نبودیم. به عبارتی چهرههای منتخب اصلاحطلبان و اعتدالگرایان و یاران حلقههای نزدیک به آنها بعد از اعلام نتایج انتخابات و شنیدن خبر پیروزی خود دچار ذوقزدگیهای کودکانه نشدند و رقبای شکستخورده خود را به باد سخره نگرفتند یعنی آنها با رفتار متین و حسابشده خود نشان دادند که با قواعد بازی دموکراسی به خوبی آشنا هستند اما در کمال تاسف افرادی در حلقههای دورتر طرفداران آنها که خود روزگاری منتقد اصولگرایان تندرو و بدزبان و بداخلاق بودند، با افتادن در وادی افراطیگری و تندروی، به قواعد بازی دموکراسی احترام نگذاشتند و غافل از آنکه مجلس آینده باید کانونی برای آشتی ملی و تجسمی از اراده و خواست ملت ایران برای وحدت و همدلی به منظور هموارسازی راه تحقق همهجانبه اهداف برجام و جبران عقبماندگیهای اقتصادی سالیان گذشته باشد، تا توانستند با قلم و گفتار خود بذر کدورت و خصومت را که با خواست، آرمان و اندیشه رهبران این جناح فکری از عرش تا فرش فاصله دارد، به نام طرفداری از اصلاحطلبان و اصلاحطلبی در جامعه پاشیدند و با این کار خود نشان دادند که هنوز حتی الفبای بازی دموکراسی و آداب ابراز شادی بعد از پیروزیهای انتخاباتی را یاد نگرفتهاند. این نقیصه ملی بسیار بزرگی است که رهبران هر دو یا سه جناح فکری باید در طول سالهای آینده به حامیان و طرفداران خود بیاموزند. Kiamehr_gh@yahoo.com
غلامرضا کیامهر- اصولگرا، اصلاحطلب یا اعتدالگرا فرقی نمیکند. وقتی مبارزات انتخاباتی به پایان رسید و نتیجه آرای ریختهشده به صندوقهای رای رسما اعلام شد، قواعد بازی دموکراسی میگوید دیگر همه رقبای انتخاباتی، چه بازنده و چه برنده باید آتشبس اعلام کنند و بازندگان هر حوزه انتخاباتی به برندگان آن حوزه تبریک بگویند، دستهای هم را بفشارند و در راه خدمت به وطن و هموطنان برای هم آرزوی موفقیت کنند. تازه این قاعده بازی در دموکراسیهایی است که در انتخاباتهای آن یک طرف برنده مطلق و طرف دیگر بازنده مطلق است، چه رسد به انتخاباتی شبیه انتخابات روز هفتم اسفند مجلس شورای اسلامی کشور ما که نه برنده مطلق داشت و نه بازنده مطلق و کرسیهای مجلس جز تهران و احتمالا یکی، دو شهر دیگر به طور نسبی میان اصولگرایان و اصلاحطلبان و اعتدالگرایان طرفدار دولت تقسیم شده است. در طول سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، غیر از انتخاباتهای مربوط به مجلس خبرگان، این دهمین باری است که انتخابات مجلس شورای اسلامی در کشور ما برگزار میشود اما در نهایت تاسف باید گفت با وجود این تجربه نسبتا طولانی در انتخابات پارلمانی، بعضی از ما ایرانیها، چه رهبران احزاب و گروهها، چه نامزدهای انتخاباتی و هواداران آنها هنوز قواعد بازی دموکراسی را در ارتباط با چگونگی ابراز شادمانی به درستی یاد نگرفتهایم. متاسفانه حتی گردانندگان برخی روزنامهها و دیگر رسانهها هم که باید نقش ارشادی و الگوسازی را برای جامعه ایفا کنند، نشان دادند از نظر بیگانگی با قواعد بازی دموکراسی دستکمی از دیگران ندارند. از فردای روز اعلام نتایج انتخابات با وجود آنکه مهلت رسیدگی به تخلفهای احتمالی و اعلام قطعی نتیجه آرا و تمامی حوزهها به پایان نرسیده بود، از یکسو شاهد اتهامزنیهای برخی چهرههای بازنده انتخابات از اردوگاه اصولگرایان و رسانههای منتسب به آنها به برندگان خصوصا در حوزه انتخابیه تهران و زدن زشتترین، ناشایستترین و شرمآورترین برچسبها به رایدهندگان تهرانی بودیم و از سوی دیگر میشنیدیم و میخواندیم که برخی هواداران اصلاحطلبان و اعتدالگرایان در تریبونها و شبکههای اجتماعی بهعنوان ابراز شادمانی از پیروزی نامزدهای انتخاباتی خود چه متلکها و چه طعنهها و زخمزبانها که نثار نامزدهای شکستخورده و کلیت اردوگاه مقابل نکردند و چه کاریکاتورهای موهن و آزاردهندهای در نشریات مربوط به خود به چاپ نرساندند. این نشانه نهایت بیظرفیتی یک نشریه به اصطلاح طرفدار یک جریان فکری و سیاسی میتواند باشد که روی پوستر ائتلاف شکستخورده حوزه انتخابیه تهران و روی سرگروه این ائتلاف که در هر صورت همچنان نقش و جایگاهی در منظومه قدرت و حاکمیت دارد، مهر «باطل شد» بزند تا به زعم خود عمق ارادت خود به جناح مورد علاقه خود را به اثبات برساند. دست بر قضا به دلیل آنکه افکار عمومی در جامعه ما همواره نگاه عطوفتآمیزی به چهرههای شناختهشده اصلاحطلب دارد و نوعی مظلومیت برای آنها در کارزار قدرت قائل است، با فهم و درک عرفی خود اصلاحطلبان را افرادی با آستانه شکیبایی بالاتر از رقبایشان در برابر مخالفان و حتی معاندان میشناسند و بر این باورند که اصلاحطلبان اهل تندروی، خشونت، خصومتورزی و چنگ کشیدن به چهره مخالفان و دشمنان خود نیستند و در عرصه قدرت دنبال انحصارطلبی نمیگردند. برداشت عمومی از خصایص اصلاحطلبان و حتی جناحهای اصولگرای میانهرو و حالا اعتدالگرایان تا حدود زیادی مقرون به واقعیت است و دقیقا به پیروی از همین خصایص و ویژگیهای اخلاقی و رفتاری بود که نه در جریان مبارزات انتخاباتی و نه بعد از اعلام نتایج انتخابات که اصلاحطلبان و اعتدالگرایان پیروزی قابل ملاحظهای به دست آوردند، شاهد هیچگونه موضعگیری خصمانه و کاربرد الفاظ و ادبیات خشونتآمیز و طعنه و کنایههای برخورنده به رقبای شکستخورده انتخاباتی نبودیم. به عبارتی چهرههای منتخب اصلاحطلبان و اعتدالگرایان و یاران حلقههای نزدیک به آنها بعد از اعلام نتایج انتخابات و شنیدن خبر پیروزی خود دچار ذوقزدگیهای کودکانه نشدند و رقبای شکستخورده خود را به باد سخره نگرفتند یعنی آنها با رفتار متین و حسابشده خود نشان دادند که با قواعد بازی دموکراسی به خوبی آشنا هستند اما در کمال تاسف افرادی در حلقههای دورتر طرفداران آنها که خود روزگاری منتقد اصولگرایان تندرو و بدزبان و بداخلاق بودند، با افتادن در وادی افراطیگری و تندروی، به قواعد بازی دموکراسی احترام نگذاشتند و غافل از آنکه مجلس آینده باید کانونی برای آشتی ملی و تجسمی از اراده و خواست ملت ایران برای وحدت و همدلی به منظور هموارسازی راه تحقق همهجانبه اهداف برجام و جبران عقبماندگیهای اقتصادی سالیان گذشته باشد، تا توانستند با قلم و گفتار خود بذر کدورت و خصومت را که با خواست، آرمان و اندیشه رهبران این جناح فکری از عرش تا فرش فاصله دارد، به نام طرفداری از اصلاحطلبان و اصلاحطلبی در جامعه پاشیدند و با این کار خود نشان دادند که هنوز حتی الفبای بازی دموکراسی و آداب ابراز شادی بعد از پیروزیهای انتخاباتی را یاد نگرفتهاند. این نقیصه ملی بسیار بزرگی است که رهبران هر دو یا سه جناح فکری باید در طول سالهای آینده به حامیان و طرفداران خود بیاموزند. Kiamehr_gh@yahoo.com