مرثیه‌ای برای تولید

مرثیه‌ای برای تولید

لیلا ناطقی - تولید ایرانی برای ایرانی به راحتی به دست نمی‌آید که بخواهیم به راحتی از آن را از دست بدهیم. تولید همانند نهال نوپایی است که مرارت می‌خواهد، توجه و رسیدگی می‌خواهد تا جان بگیرد، قد بکشد و درختی تنومند شود. تولید موتور محرک اقتصاد است و بی‌تولید، اقتصاد، هوایی برای نفس کشیدن نخواهد داشت. سال 94 سالی تلخ برای تولید و تولیدکنندگان بود؛ سالی که اگرچه پسابرجامش به سرانجام رسید اما پسابرجام هم زمان می‌خواهد تا برای تولید ثمره دهد. کار، کار یک روز و دو روز نیست. امسال فولادی‌های ما، تولیدکنندگانی که تلاشی صادقانه و آبرومندانه را در کارنامه کاری خود به جای گذاشته‌اند، سالی سخت را پشت سر گذاشتند؛ سالی که هجمه‌های مختلف از گوشه و کنار بر آنها سرازیر شد. روند نزولی قیمت فولاد در بازارهای جهانی، افزایش سرسام‌آور قیمت شمش و مواد اولیه، افزایش قیمت دلار، رکود بی‌سابقه اقتصاد و کاهش شدید ساخت‌وسازها، توقف پروژه‌های عمرانی تقاضای خفته را برای محصولات تولیدکنندگان داخلی به خوابی عمیق فرو برد. اما این تمام ماجرا نبود. تعرفه واردات انواع و اقسام محصولات فولادی همچنان پایین ماند تا دولت خواسته یا ناخواسته فشار را بر فولادی‌های ایرانی تمام کند؛ فشاری که اگرچه در روزهای پایانی با تصمیم افزایش اندک تعرفه‌ای، قرار شد کم شود اما این اقدام به مثابه نوشداروی پس از مرگ سهراب بود که برای تولیدکنندگان داخلی در این روزهای پایانی هیچ افاقه‌ای نداشت. متاسفانه تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان اقتصادی برای اعمال تعرفه به صورتی رفتار می‌کنند که به دلیل طولانی بودن نحوه اجرا، بسیاری از سرمایه‌گذاری‌ها از دست می‌رود و عملا بی‌تاثیر می‌مانند. شاید هم دغدغه اغلب تصمیم‌گیران محاسبه سود و زیان رانت‌خوارهای قبل از تغییر تعرفه و مراعات حال آنان است تا سودشان کمتر نشود! حتی محاسبه سود کسانی که با تغییر تعرفه باید به آنچه می‌خواهند برسند و منتفع شوند! اما این تمام داستان فولادی‌های ما نیست. تعیین مالیات آن هم به صورت بعضا ناعادلانه برای تولیدکنندگان کمرشکن بود. دولت اگرچه با هدف جبران کاهش درآمدهای نفتی به حربه اخذ مالیات متوسل شده است که گریزی از آن نیست اما این مالیات‌گیری و مالیات‌ستانی باید به صورتی باشد که تولید را از پا نیندازد. دولت از یک‌سو راه را برای فرار مالیاتی واردکنندگان قانونی و غیرقانونی باز گذاشته و از سوی دیگر تمام فشار خود را به سوی تولید روانه ساخته است. انگار دیواری کوتاه‌تر از تولید پیدا نمی‌شود. این فشار مضاعف تیر خلاص نهایی برای تولیدکنندگانی است که سالیان سال است کمر همت برای رونق اقتصادی کشور بسته‌اند و با این همه ناملایمات تاکنون پابرجا خود را نگه داشته‌اند. اما پایداری هم حدی دارد و اگر از حد بگذرد، دیری نمی‌گذرد که تولیدکننده هم دیگر توان ادامه کار نخواهد داشت. فساد مالیاتی و فرار مالیات رانت‌خواران ادامه‌دار است و بی‌شمار اما تولید زیر بار این فشار مالیاتی که انواع و اقسام مالیات بر درآمد، ارزش‌افزوده و... دارد، دست و پا می‌زند، بگذریم از سلیقه‌ای رفتار کردن ادارات مالیات و محاسبه هر آنچه قانون می‌گوید تا تولیدکننده ما زیر بار این همه فشار دیگر نتواند کمر راست کند. این می‌شود که فولادی‌ها، سربازان گمنام عرصه تولید چون برگ خزان ریزش می‌کنند و واحدهای قدر تولیدی یکی پس از دیگری از دور تولید خارج می‌شوند و عطای تولید کالای ایرانی را به لقایش می‌بخشند و اینچنین می‌شود که ما به راحتی با دستان خود تولید را نابود می‌کنیم. موتور محرک اقتصاد را با ندانم‌کاری به ورطه خاموشی پیش می‌بریم و حتی به عواقب درازمدت آن اندکی توجه نمی‌کنیم.

لیلا ناطقی - تولید ایرانی برای ایرانی به راحتی به دست نمی‌آید که بخواهیم به راحتی از آن را از دست بدهیم. تولید همانند نهال نوپایی است که مرارت می‌خواهد، توجه و رسیدگی می‌خواهد تا جان بگیرد، قد بکشد و درختی تنومند شود. تولید موتور محرک اقتصاد است و بی‌تولید، اقتصاد، هوایی برای نفس کشیدن نخواهد داشت. سال 94 سالی تلخ برای تولید و تولیدکنندگان بود؛ سالی که اگرچه پسابرجامش به سرانجام رسید اما پسابرجام هم زمان می‌خواهد تا برای تولید ثمره دهد. کار، کار یک روز و دو روز نیست. امسال فولادی‌های ما، تولیدکنندگانی که تلاشی صادقانه و آبرومندانه را در کارنامه کاری خود به جای گذاشته‌اند، سالی سخت را پشت سر گذاشتند؛ سالی که هجمه‌های مختلف از گوشه و کنار بر آنها سرازیر شد. روند نزولی قیمت فولاد در بازارهای جهانی، افزایش سرسام‌آور قیمت شمش و مواد اولیه، افزایش قیمت دلار، رکود بی‌سابقه اقتصاد و کاهش شدید ساخت‌وسازها، توقف پروژه‌های عمرانی تقاضای خفته را برای محصولات تولیدکنندگان داخلی به خوابی عمیق فرو برد. اما این تمام ماجرا نبود. تعرفه واردات انواع و اقسام محصولات فولادی همچنان پایین ماند تا دولت خواسته یا ناخواسته فشار را بر فولادی‌های ایرانی تمام کند؛ فشاری که اگرچه در روزهای پایانی با تصمیم افزایش اندک تعرفه‌ای، قرار شد کم شود اما این اقدام به مثابه نوشداروی پس از مرگ سهراب بود که برای تولیدکنندگان داخلی در این روزهای پایانی هیچ افاقه‌ای نداشت. متاسفانه تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان اقتصادی برای اعمال تعرفه به صورتی رفتار می‌کنند که به دلیل طولانی بودن نحوه اجرا، بسیاری از سرمایه‌گذاری‌ها از دست می‌رود و عملا بی‌تاثیر می‌مانند. شاید هم دغدغه اغلب تصمیم‌گیران محاسبه سود و زیان رانت‌خوارهای قبل از تغییر تعرفه و مراعات حال آنان است تا سودشان کمتر نشود! حتی محاسبه سود کسانی که با تغییر تعرفه باید به آنچه می‌خواهند برسند و منتفع شوند! اما این تمام داستان فولادی‌های ما نیست. تعیین مالیات آن هم به صورت بعضا ناعادلانه برای تولیدکنندگان کمرشکن بود. دولت اگرچه با هدف جبران کاهش درآمدهای نفتی به حربه اخذ مالیات متوسل شده است که گریزی از آن نیست اما این مالیات‌گیری و مالیات‌ستانی باید به صورتی باشد که تولید را از پا نیندازد. دولت از یک‌سو راه را برای فرار مالیاتی واردکنندگان قانونی و غیرقانونی باز گذاشته و از سوی دیگر تمام فشار خود را به سوی تولید روانه ساخته است. انگار دیواری کوتاه‌تر از تولید پیدا نمی‌شود. این فشار مضاعف تیر خلاص نهایی برای تولیدکنندگانی است که سالیان سال است کمر همت برای رونق اقتصادی کشور بسته‌اند و با این همه ناملایمات تاکنون پابرجا خود را نگه داشته‌اند. اما پایداری هم حدی دارد و اگر از حد بگذرد، دیری نمی‌گذرد که تولیدکننده هم دیگر توان ادامه کار نخواهد داشت. فساد مالیاتی و فرار مالیات رانت‌خواران ادامه‌دار است و بی‌شمار اما تولید زیر بار این فشار مالیاتی که انواع و اقسام مالیات بر درآمد، ارزش‌افزوده و... دارد، دست و پا می‌زند، بگذریم از سلیقه‌ای رفتار کردن ادارات مالیات و محاسبه هر آنچه قانون می‌گوید تا تولیدکننده ما زیر بار این همه فشار دیگر نتواند کمر راست کند. این می‌شود که فولادی‌ها، سربازان گمنام عرصه تولید چون برگ خزان ریزش می‌کنند و واحدهای قدر تولیدی یکی پس از دیگری از دور تولید خارج می‌شوند و عطای تولید کالای ایرانی را به لقایش می‌بخشند و اینچنین می‌شود که ما به راحتی با دستان خود تولید را نابود می‌کنیم. موتور محرک اقتصاد را با ندانم‌کاری به ورطه خاموشی پیش می‌بریم و حتی به عواقب درازمدت آن اندکی توجه نمی‌کنیم.