محمد هدایتی- با پایان یافتن انتخابات مجلس شورای اسلامی، گروههای سیاسی از هماکنون فعالیتهای خود را برای انتخابات ریاستجمهوری سال 1396 آغاز کردهاند. تکلیف اصلاحطلبان و اعتدالیون تقریبا مشخص است. اصلاحطلبان مصلحت را کماکان در حمایت و همراهی با حسن روحانی میبینند. دوره عادیسازی گویا کماکان ادامه دارد. در اردوگاه اصولگرا چه میگذرد، چه کسانی امکان رقابت با حسن روحانی را دارند. به نظر میرسد مساله و مشکل اصولگرایان، جدای از میزان اقبال مردمی، به فقدان «چهره» هم برمیگردد؛ کسی که اندکی هیجانبرانگیز باشد، توجهات را برانگیزد و اساسا از طرحی نو سخن بگوید. کمی گزینهها را مرور کنیم. محسن رضایی کماکان در بازی سیاست ایران سرگردان است، مانده است دکتر باشد یا سردار. شکستهای قالیباف از اعتماد به او کاسته است، آخرینبار تهران را نیز به سختی حفظ کرد. جلیلی جذاب نیست؛ شکست سنگین حداد حداقل تا مدتی او را به حاشیه خواهد برد. اصولگرایان سنتی چون ولایتی و حتی لاریجانی هم بعید است با حضور روحانی وارد کارزار شوند. میماند یک نفر؛ محمود احمدینژاد. او حتی بازی را شروع کرده است. اگرچه در سالهای اخیر همگان حتی اصولگرایان در اعلام برائت از احمدینژاد و دولتش کورس گذاشتهاند، اگرچه ناکارآمدی دولتش دیگر نیازی به برهان ندارد و اگرچه برخی حتی از ردصلاحیتش در صورت حضور مجدد گفتند اما این تمام قصه نیست. احمدینژاد کسی است که بیپروا وعده میدهد، استاد خلق موقعیتهای دوقطبی است؛ میتواند خود را به راحتی در قطب خیر بنشاند و دیگران را شر جلوه دهد. دیگر اینکه در تخریب رقبایش کوچکترین هراسی ندارد. حتی اگر امروز همگان در فجایع دولتش متفقالقول باشند، احمدینژاد کماکان بالقوه همین نزدیکیهاست. لازم به گفتن نیست که در عرصه سیاست دوست و دشمن همیشگی وجود ندارد. در غیاب چهرهای که اندک پتانسیل رایآوری داشته باشد، بعید نیست اصولگرایان و برخی نهادهای قدرت دوباره گرد احمدینژاد جمع شوند و از هیچ تلاش و اقدامی برای به قدرت رساندن مجدد او فرو نگذارند. hedayati.mohammad@yahoo.com
محمد هدایتی- با پایان یافتن انتخابات مجلس شورای اسلامی، گروههای سیاسی از هماکنون فعالیتهای خود را برای انتخابات ریاستجمهوری سال 1396 آغاز کردهاند. تکلیف اصلاحطلبان و اعتدالیون تقریبا مشخص است. اصلاحطلبان مصلحت را کماکان در حمایت و همراهی با حسن روحانی میبینند. دوره عادیسازی گویا کماکان ادامه دارد. در اردوگاه اصولگرا چه میگذرد، چه کسانی امکان رقابت با حسن روحانی را دارند. به نظر میرسد مساله و مشکل اصولگرایان، جدای از میزان اقبال مردمی، به فقدان «چهره» هم برمیگردد؛ کسی که اندکی هیجانبرانگیز باشد، توجهات را برانگیزد و اساسا از طرحی نو سخن بگوید. کمی گزینهها را مرور کنیم. محسن رضایی کماکان در بازی سیاست ایران سرگردان است، مانده است دکتر باشد یا سردار. شکستهای قالیباف از اعتماد به او کاسته است، آخرینبار تهران را نیز به سختی حفظ کرد. جلیلی جذاب نیست؛ شکست سنگین حداد حداقل تا مدتی او را به حاشیه خواهد برد. اصولگرایان سنتی چون ولایتی و حتی لاریجانی هم بعید است با حضور روحانی وارد کارزار شوند. میماند یک نفر؛ محمود احمدینژاد. او حتی بازی را شروع کرده است. اگرچه در سالهای اخیر همگان حتی اصولگرایان در اعلام برائت از احمدینژاد و دولتش کورس گذاشتهاند، اگرچه ناکارآمدی دولتش دیگر نیازی به برهان ندارد و اگرچه برخی حتی از ردصلاحیتش در صورت حضور مجدد گفتند اما این تمام قصه نیست. احمدینژاد کسی است که بیپروا وعده میدهد، استاد خلق موقعیتهای دوقطبی است؛ میتواند خود را به راحتی در قطب خیر بنشاند و دیگران را شر جلوه دهد. دیگر اینکه در تخریب رقبایش کوچکترین هراسی ندارد. حتی اگر امروز همگان در فجایع دولتش متفقالقول باشند، احمدینژاد کماکان بالقوه همین نزدیکیهاست. لازم به گفتن نیست که در عرصه سیاست دوست و دشمن همیشگی وجود ندارد. در غیاب چهرهای که اندک پتانسیل رایآوری داشته باشد، بعید نیست اصولگرایان و برخی نهادهای قدرت دوباره گرد احمدینژاد جمع شوند و از هیچ تلاش و اقدامی برای به قدرت رساندن مجدد او فرو نگذارند. hedayati.mohammad@yahoo.com