گروه جامعه- مقایسه نسبت خانوارهای تکنفره از کل خانوارهای کشور نشان میدهد که پس از طی یک روند نزولی در این نسبت، از سال 1370 درصد خانوارهای تکنفره افزایش یافته و در سال 1390 به میزان قابل توجه 1/7 درصد رسیده است. تغییرات فرهنگی و اجتماعی کشور در دهه اخیر نیز موجب ایجاد تغییراتی در اندازه و بعد خانوارها شده است. از جمله این تغییرات افزایش میزان طلاق، تجردگزینی و سکونت مستقل سالخوردگان است. آمارها نشان میدهد سن ازدواج افزایش یافته، تجرد قطعی به خصوص در زنان با افزایش مواجه شده، طلاق به شدت افزایش یافته و سکونت مستقل افراد سالخورده نیز قابل توجه است. نمونه عینی این جریان مرد خانواری است که در یاسوج زندگی میکند، برای کار به عسلویه میرود و بیشتر مدت سال را در عسلویه است و ممکن است ماهی یکی دو روز به خانوادهاش سر بزند، در عسلویه فهرستبرداری و سرشماری میشود، اما خانواده او در یاسوج سرشماری میشوند و این خانوار جزو خانوارهایی قرار میگیرد که زنسرپرست هستند. پس نباید فکر کنیم در خانوارهای زنسرپرست، همسر فوت شده یا زن طلاق گرفته است. فریبا بنیهاشمی، مدیرکل دفتر جمعیت، نیروی کار و سرشماری مرکز آمار ایران میگوید: خانوارهای تکنفره حدود هفت درصد خانوارهای کشور را شامل میشوند. در کشور دانمارک نزدیک به 36 درصد خانوارها تکنفره هستند. این آمار در آلمان 35 درصد، اتریش 33 درصد و نروژ 37 درصد است که نشان میدهد وضعیت خانوارهای تکنفره در برخی از کشورها عجیب است. آخرین سرشماری نفوس و مسکن مربوط به سال 1390 است که در آن سرشماری حدود 21 میلیون و 185 هزار خانوار را شمارش کردیم. خانوار ما در این سرشماری در مجموع نقاط شهری و روستایی، 5/3 بود درحالیکه در سال 1355، فقط شش میلیون و 700 هزار خانوار داشتیم ولی بعد خانوار پنج بود که نشان میدهد بعد خانوار ما رو به کاهش است. به گفته وی این مساله، موضوعی جهانی است گرچه ما هنوز هم به وضعیت کشورهای غربی نرسیدهایم. یک علت آن ناشی از این میشود که جمعیت جوانی داریم که تشکیل خانواده میدهند اما هنوز صاحب فرزندان نشدهاند و این باعث میشود که بعد خانوار در کشور کمتر شود. البته ممکن است در سرشماری آتی اتفاق دیگری بیفتد یعنی فقط نمیتوان علت را به عوامل اجتماعی نسبت داد بلکه ترکیب آمار جمعیتی کشور هم میتواند بعد خانوار را متاثر کرده باشد. گیلان کمترین بعد خانوار و سیستانوبلوچستان بیشترین بعد را دارد از سویی دیگر استان گیلان با 2/3، کمترین بعد خانوار را در بین تمام استانهای کشور دارد. تهران بعد از گیلان با حدود 3/3، رتبه دوم را در کوچک بودن خانوار دارد. بیشترین بعد خانوار هم مربوط به استان سیستانوبلوچستان با 3/4 است. بنیهاشمی با اشاره به اینکه از خانواده تعاریف مختلف جمعیتی، جامعهشناختی و حقوقی وجود دارد، عنوان کرد: در سرشماری تعریف جمعیتی از خانوار میشود به این ترتیب که افرادی که در یک خانه مسکونی سکونت دارند، همخرج هستند، معمولا با هم غذا میخورند و مسایل اقتصادیشان را با هم حل و فصل میکنند، خانوار محسوب میشوند. این افراد میتوانند پیوند خویشاوندی داشته باشند یا نداشته باشند اما میتوان وجوه مختلف خانوار را از دل این تعریف بیرون آورد. مانند خانوارهای یکنفره، خانوارهای زوجی یعنی سرپرست و همسرش که میتوانند جوان یا در سنین کهنسالی باشند، خانوادههای هستهای شامل سرپرست، همسر سرپرست و فرزندان ازدواجنکرده آنها که با هم زندگی میکنند، خانوار تکوالد یعنی سرپرست (پدر یا مادر) و فرزندان او. خانوار میتواند گسترده باشد که ترکیبی است از سرپرست، همسر، فرزندان و سایر خویشاوندان که انواع و اقسام طولی و عرضی دارد و شکلهای مختلفی را میتوان برای آن متصور شد. خانوار فرزندسرپرست هم داریم که سرپرست، فرزند است و عضو خانوار، پدر یا مادر هستند. وی در رابطه با آمار این خانوارها گفت: طبق سرشماری سال 1390 حدود 6/60 درصد خانوار، خانوار هستهای هستند که طبیعی است و انتظار هم همین است. خانوارهای تکنفره حدود 7 درصد خانوارهای کشور را شامل میشوند. در کشور دانمارک نزدیک به 36 درصد خانوارها تکنفره هستند. این آمار در آلمان 35 درصد، اتریش 33 درصد و نروژ 37 درصد است که نشان میدهد وضعیت خانوارهای تکنفره در برخی از کشورها عجیب است و امیدواریم به مساله خانواده بیشتر بپردازیم چون جمعیتشناسان یک تئوری دارند که به آن میگویند «همگرایی جمعیتی» و امیدواریم با این کشورها همگرا نشویم و از هماکنون روی این موضوع کار کنیم. حدود 7 درصد خانوارها تکوالد هستند به اعتقاد بنیهاشمی، کمتر از 5/0 درصد خانوارهای کشور هم فرزندسرپرست هستند یعنی فرزند بهعنوان سرپرست، و پدر و مادر بهعنوان اعضا ثبت شدهاند. معمولا وقتی سن پدر و مادر بالا رفته باشد و فرزند معیشت خانواده را اداره میکند، خودشان را در سرشماری به این صورت معرفی میکنند. خانوارهای تکوالد هم حدود هفت درصد خانوارها هستند. بخشی از خانوارهای زنسرپرست خانوارهایی هستند که مرد در شهر دیگری شاغل است مدیرکل دفتر جمعیت، نیروی کار و سرشماری مرکز آمار در خصوص خانوارهای زنسرپرست اظهار کرد: در سال 1390 خانوارهای زنسرپرست 12 درصد و خانوارهای مردسرپرست 88 درصد بودند. اتفاقی که در این سرشماری افتاده افزایش سهم خانوارهای زنسرپرست بوده که قابلتوجه است. در سرشماری سال 75 این میزان هشت درصد بود که در سال 85، 9 درصد و پنج سال بعد تبدیل به 12 درصد شده است. این آمار بسیار قابلتوجه است. البته بخشی از این خانوارها که زن را بهعنوان سرپرست معرفی کردند، اینگونه نیست که لزوما طلاق گرفته باشند بلکه به نوع آمارگیری ما برمیگردد. وی افزود: وقتی همسر زن بیشتر مدت سال را در خانواده زندگی نمیکند مثلا شغل او بهگونهای است که مجبور است بیشتر ایام سال را خارج از خانواده باشد، یکی از مواردی است که آن مرد را باید جایی فهرست کنیم که بیشتر مدت در آنجا اقامت دارد مثلا مرد خانواری که در یاسوج زندگی میکند، برای کار به عسلویه میرود و بیشتر مدت سال را در عسلویه است و ممکن است ماهی یکی دو روز به خانوادهاش سر بزند. این مرد در عسلویه فهرستبرداری و سرشماری میشود اما خانواده او در یاسوج سرشماری میشوند و این خانوار جزو خانوارهایی قرار میگیرد که زنسرپرست هستند. پس نباید فکر کنیم در خانوارهای زنسرپرست، همسر فوت شده یا زن طلاق گرفته است. گرچه آن موارد هم هست اما بیشتر آمار چنین وضعیتی دارد. ما باید در تحلیلهایی که انجام میدهیم به این نکات بیشتر دقت کنیم تا به بیراهه نرویم و نتیجه غیرواقعی نگیریم. استانهای جنوب و غرب کشور بیشترین سهم خانوارهای گسترده را دارند بنیهاشمی با اشاره به اینکه در کشور ما خانوارهای گسترده تقریبا در حال راندهشدن به حاشیه است، معتقد است: از سال 1355 که نگاه کنیم میبینیم خانوارهای گسترده در کشور ما در حال کاهش است و به حاشیه کشور رانده میشود و در حال حاضر استانهایی که در جنوب و غرب کشور هستند، بیشترین سهم خانوارهای گسترده را دارند. یکی از دلایلی که زنان صاحب فرزند نمیشوند یا کمتر صاحب فرزند میشوند این است که در خانوارهای گسترده برای نگهداری فرزند به زن کمک میشد اما اکنون این شرایط وجود ندارد. علاوه بر این موارد، مهاجرت مستقل افراد برای تحصیل و اشتغال نیز افزایش یافته است. همه این تغییرات باعث افزایش نیاز به واحدهای مسکونی، به خصوص واحدهای مسکونی با متراژ پایین میشود بنابراین بررسی روند درصد خانوارهای تکنفره جهت برنامهریزی در بخش مسکن حائز اهمیت اسست.
گروه جامعه- مقایسه نسبت خانوارهای تکنفره از کل خانوارهای کشور نشان میدهد که پس از طی یک روند نزولی در این نسبت، از سال 1370 درصد خانوارهای تکنفره افزایش یافته و در سال 1390 به میزان قابل توجه 1/7 درصد رسیده است. تغییرات فرهنگی و اجتماعی کشور در دهه اخیر نیز موجب ایجاد تغییراتی در اندازه و بعد خانوارها شده است. از جمله این تغییرات افزایش میزان طلاق، تجردگزینی و سکونت مستقل سالخوردگان است. آمارها نشان میدهد سن ازدواج افزایش یافته، تجرد قطعی به خصوص در زنان با افزایش مواجه شده، طلاق به شدت افزایش یافته و سکونت مستقل افراد سالخورده نیز قابل توجه است. نمونه عینی این جریان مرد خانواری است که در یاسوج زندگی میکند، برای کار به عسلویه میرود و بیشتر مدت سال را در عسلویه است و ممکن است ماهی یکی دو روز به خانوادهاش سر بزند، در عسلویه فهرستبرداری و سرشماری میشود، اما خانواده او در یاسوج سرشماری میشوند و این خانوار جزو خانوارهایی قرار میگیرد که زنسرپرست هستند. پس نباید فکر کنیم در خانوارهای زنسرپرست، همسر فوت شده یا زن طلاق گرفته است. فریبا بنیهاشمی، مدیرکل دفتر جمعیت، نیروی کار و سرشماری مرکز آمار ایران میگوید: خانوارهای تکنفره حدود هفت درصد خانوارهای کشور را شامل میشوند. در کشور دانمارک نزدیک به 36 درصد خانوارها تکنفره هستند. این آمار در آلمان 35 درصد، اتریش 33 درصد و نروژ 37 درصد است که نشان میدهد وضعیت خانوارهای تکنفره در برخی از کشورها عجیب است. آخرین سرشماری نفوس و مسکن مربوط به سال 1390 است که در آن سرشماری حدود 21 میلیون و 185 هزار خانوار را شمارش کردیم. خانوار ما در این سرشماری در مجموع نقاط شهری و روستایی، 5/3 بود درحالیکه در سال 1355، فقط شش میلیون و 700 هزار خانوار داشتیم ولی بعد خانوار پنج بود که نشان میدهد بعد خانوار ما رو به کاهش است. به گفته وی این مساله، موضوعی جهانی است گرچه ما هنوز هم به وضعیت کشورهای غربی نرسیدهایم. یک علت آن ناشی از این میشود که جمعیت جوانی داریم که تشکیل خانواده میدهند اما هنوز صاحب فرزندان نشدهاند و این باعث میشود که بعد خانوار در کشور کمتر شود. البته ممکن است در سرشماری آتی اتفاق دیگری بیفتد یعنی فقط نمیتوان علت را به عوامل اجتماعی نسبت داد بلکه ترکیب آمار جمعیتی کشور هم میتواند بعد خانوار را متاثر کرده باشد. گیلان کمترین بعد خانوار و سیستانوبلوچستان بیشترین بعد را دارد از سویی دیگر استان گیلان با 2/3، کمترین بعد خانوار را در بین تمام استانهای کشور دارد. تهران بعد از گیلان با حدود 3/3، رتبه دوم را در کوچک بودن خانوار دارد. بیشترین بعد خانوار هم مربوط به استان سیستانوبلوچستان با 3/4 است. بنیهاشمی با اشاره به اینکه از خانواده تعاریف مختلف جمعیتی، جامعهشناختی و حقوقی وجود دارد، عنوان کرد: در سرشماری تعریف جمعیتی از خانوار میشود به این ترتیب که افرادی که در یک خانه مسکونی سکونت دارند، همخرج هستند، معمولا با هم غذا میخورند و مسایل اقتصادیشان را با هم حل و فصل میکنند، خانوار محسوب میشوند. این افراد میتوانند پیوند خویشاوندی داشته باشند یا نداشته باشند اما میتوان وجوه مختلف خانوار را از دل این تعریف بیرون آورد. مانند خانوارهای یکنفره، خانوارهای زوجی یعنی سرپرست و همسرش که میتوانند جوان یا در سنین کهنسالی باشند، خانوادههای هستهای شامل سرپرست، همسر سرپرست و فرزندان ازدواجنکرده آنها که با هم زندگی میکنند، خانوار تکوالد یعنی سرپرست (پدر یا مادر) و فرزندان او. خانوار میتواند گسترده باشد که ترکیبی است از سرپرست، همسر، فرزندان و سایر خویشاوندان که انواع و اقسام طولی و عرضی دارد و شکلهای مختلفی را میتوان برای آن متصور شد. خانوار فرزندسرپرست هم داریم که سرپرست، فرزند است و عضو خانوار، پدر یا مادر هستند. وی در رابطه با آمار این خانوارها گفت: طبق سرشماری سال 1390 حدود 6/60 درصد خانوار، خانوار هستهای هستند که طبیعی است و انتظار هم همین است. خانوارهای تکنفره حدود 7 درصد خانوارهای کشور را شامل میشوند. در کشور دانمارک نزدیک به 36 درصد خانوارها تکنفره هستند. این آمار در آلمان 35 درصد، اتریش 33 درصد و نروژ 37 درصد است که نشان میدهد وضعیت خانوارهای تکنفره در برخی از کشورها عجیب است و امیدواریم به مساله خانواده بیشتر بپردازیم چون جمعیتشناسان یک تئوری دارند که به آن میگویند «همگرایی جمعیتی» و امیدواریم با این کشورها همگرا نشویم و از هماکنون روی این موضوع کار کنیم. حدود 7 درصد خانوارها تکوالد هستند به اعتقاد بنیهاشمی، کمتر از 5/0 درصد خانوارهای کشور هم فرزندسرپرست هستند یعنی فرزند بهعنوان سرپرست، و پدر و مادر بهعنوان اعضا ثبت شدهاند. معمولا وقتی سن پدر و مادر بالا رفته باشد و فرزند معیشت خانواده را اداره میکند، خودشان را در سرشماری به این صورت معرفی میکنند. خانوارهای تکوالد هم حدود هفت درصد خانوارها هستند. بخشی از خانوارهای زنسرپرست خانوارهایی هستند که مرد در شهر دیگری شاغل است مدیرکل دفتر جمعیت، نیروی کار و سرشماری مرکز آمار در خصوص خانوارهای زنسرپرست اظهار کرد: در سال 1390 خانوارهای زنسرپرست 12 درصد و خانوارهای مردسرپرست 88 درصد بودند. اتفاقی که در این سرشماری افتاده افزایش سهم خانوارهای زنسرپرست بوده که قابلتوجه است. در سرشماری سال 75 این میزان هشت درصد بود که در سال 85، 9 درصد و پنج سال بعد تبدیل به 12 درصد شده است. این آمار بسیار قابلتوجه است. البته بخشی از این خانوارها که زن را بهعنوان سرپرست معرفی کردند، اینگونه نیست که لزوما طلاق گرفته باشند بلکه به نوع آمارگیری ما برمیگردد. وی افزود: وقتی همسر زن بیشتر مدت سال را در خانواده زندگی نمیکند مثلا شغل او بهگونهای است که مجبور است بیشتر ایام سال را خارج از خانواده باشد، یکی از مواردی است که آن مرد را باید جایی فهرست کنیم که بیشتر مدت در آنجا اقامت دارد مثلا مرد خانواری که در یاسوج زندگی میکند، برای کار به عسلویه میرود و بیشتر مدت سال را در عسلویه است و ممکن است ماهی یکی دو روز به خانوادهاش سر بزند. این مرد در عسلویه فهرستبرداری و سرشماری میشود اما خانواده او در یاسوج سرشماری میشوند و این خانوار جزو خانوارهایی قرار میگیرد که زنسرپرست هستند. پس نباید فکر کنیم در خانوارهای زنسرپرست، همسر فوت شده یا زن طلاق گرفته است. گرچه آن موارد هم هست اما بیشتر آمار چنین وضعیتی دارد. ما باید در تحلیلهایی که انجام میدهیم به این نکات بیشتر دقت کنیم تا به بیراهه نرویم و نتیجه غیرواقعی نگیریم. استانهای جنوب و غرب کشور بیشترین سهم خانوارهای گسترده را دارند بنیهاشمی با اشاره به اینکه در کشور ما خانوارهای گسترده تقریبا در حال راندهشدن به حاشیه است، معتقد است: از سال 1355 که نگاه کنیم میبینیم خانوارهای گسترده در کشور ما در حال کاهش است و به حاشیه کشور رانده میشود و در حال حاضر استانهایی که در جنوب و غرب کشور هستند، بیشترین سهم خانوارهای گسترده را دارند. یکی از دلایلی که زنان صاحب فرزند نمیشوند یا کمتر صاحب فرزند میشوند این است که در خانوارهای گسترده برای نگهداری فرزند به زن کمک میشد اما اکنون این شرایط وجود ندارد. علاوه بر این موارد، مهاجرت مستقل افراد برای تحصیل و اشتغال نیز افزایش یافته است. همه این تغییرات باعث افزایش نیاز به واحدهای مسکونی، به خصوص واحدهای مسکونی با متراژ پایین میشود بنابراین بررسی روند درصد خانوارهای تکنفره جهت برنامهریزی در بخش مسکن حائز اهمیت اسست.