بازار داغ رمان ایرانی
در روزهای آخر اسفند و در آستانه تعطیلات عید، ادبیاتدوستان دست بازی برای انتخاب کتاب دارند. رمانهای تازهای روی میز کتابفروشیها به چشم میخورند که آثار نویسندگان ایرانی است. رمان جدید مهدی یزدانیخرم که کتاب قبلی او «من منچستر یونایتد را دوست دارم» فروش خوبی داشت و حالا «سرخ سفید» بعد از چند ماه سرگردانی در وزارت ارشاد مجوز گرفته و در اختیار علاقهمندان ادبیات است. مهدی افشارنیک از روزنامهنگاران باسابقه مطبوعات اصلاحطلب هم با رمان «گود» به بازار کتاب آمده و رمانش برای مخاطبان غافلگیرکننده است. از طرف دیگر محمود دولتآبادی این بار با مجموعه داستان «بنیآدم» به بازار نشر بازگشته و با تیراژ 10 هزار تایی کتابش و فروش خوبی که در نخستین روزهای چاپ داشت، خبر از کتابی پرفروش میدهد. 1- بنیآدم- محمود دولتآبادی- نشر چشمه این کتاب شامل شش داستان کوتاه است که اکثرشان در دو یا سه سال اخیر نوشته شدهاند و مخاطبان در آنها فضاهای جدیدی از دولتآبادی درک خواهند کرد. درونمایه اکثر داستانها شهری است و بعضی نیز حتی در جغرافیایی خارج از ایران اتفاق میافتند. این داستانها به ترتیب «مولی و شازده»، «اسم نیست»، «یک شب دیگر»، «امیلیانو حسن»، «چوب خشک بلوط» و «اتفاقی نمیافتد» نام دارند که در کنار هم کتابی 106 صفحهای را ساختهاند. محمود دولتآبادی بعد از انتشار رمان «سلوک» در اوایل دهه 80 تا به امروز کمتر توانسته کار داستانی منتشر کند و بیشتر آثارش در حوزههای خاطرهنگاری، نقدهای ادبی، گزیدههای متون کهن و... بودند. رمانِ مشهور او «زوال کلنل» در کشوقوسی طولانی هنوز نتوانسته مجوز انتشار به زبان فارسی پیدا کند. او در آغاز سال ۱۳۹۴ بهگزینی از متون کلاسیک ادبیات فارسی با نام «تا سر زلف عروسان سخن» منتشر کرده بود. 2- سرخ سفید- مهدی یزدانی خرم- نشر چشمه رمان «سرخ سفید» که تا پیش از این «خون» نام داشت سومین رمان «مهدی یزدانیخرم» است که به زودی در نشرچشمه منتشر میشود. «سرخ سفید» روایتی است از درهمتنیدگی تاریخ و انواع روایتهای شخصی در زمان معاصر و سالی در دهه 50. این رمان 300 صفحهای که سه سال زمان نوشتنش طول کشیده درباره آدمها و شخصیتهایی است که سرنوشتشان در یک روز برفی در دیماه سال ۱۳۵۸ به هم گره میخورد و تا زمان حال میآید. یزدانیخرم پیش از این رمان «به گزارش اداره هواشناسی فردا این خورشید لعنتی» (نشر ققنوس) را در سال ۱۳۸۴ و رمان «من منچستریونایتد را دوست دارم» (نشرچشمه) در سال ۱۳۹۱ چاپ کرد که اولی جایزه رمان «متفاوت» سال و دومی جوایزی چون بهترین رمان سال «هفت اقلیم» و جایزه ادبی «بوشهر» و... را به دست آوردند. رمان «من منچستریونایتد را دوست دارم» تا کنون پنج بار تجدید چاپ و به زبانهایی مانند ترکی، ایتالیایی و انگلیسی ترجمه شده است، که ترجمه ترکیاش چند ماه قبل در استانبول منتشر شد. این نویسنده همراه لیلا نظامینژاد ترجمه کتابی از «رومن گاری» درباره «شارل دوگل» را نیز در دست چاپ دارد. یزدانیخرم در حال نوشتن رمانی به نام موقتی «کشیش» است. 3- گود- مهدی افشار نیک- نشر چشمه «گود» روایت نفسگیر روزگار چند نسل است... داستان دختران چریک، پسران مدافع خرمشهر، مردانی که روح بازار سنتی تهران بودند یا زنانی که تیمسارهای آنچنانی را نوک انگشتشان میچرخاندند... مهدی افشارنیک در نخستین رمان خود سراغ شکافهایی رفته که از سالهای قبل کودتای سال 32 آغاز شد و ادامه پیدا کرد تا همین سالهای نزدیک. باعث تولد فدایی، چریک، انقلابی، مذهبی و کارگران و بازاریان شد. روح تهران سنتی را از آن خود کرد و بعد از انقلاب هم جای این آدمها را جور دیگری رقم زد. رمان با ریتمی سریع و وقایعی تکاندهنده پیش میرود. در هر فصل ماجرایی انتظار خواننده را میکشد و نگرانی مداوم ریخته شدن سقف بازار قدیمی تهران که در کل رمان تکرار میشود. آیا این سقف فرو میریزد؟ آیا مادران و پسران رو در روی هم خواهند ایستاد؟ آیا ردپای تاریخ در خیابانها پاک میشود؟ رمان گود تجربه جدیدی از احضار تاریخ سیاسی است. با حضور انبوه شخصیتهایی که خواسته یا ناخواسته در میانه این تاریخ نقششان را ایفا میکنند. 4- زندگی همین است- محمدهاشم اکبریانی- نشر چشمه «زندگی همین است» یک رمان متفاوت است بین داستانهای محمدهاشم اکبریانی. رمانی که روایت آن از واهمههای یک جسد شروع میشود و بسط مییابد در تاریخی که در متن شاهد بهروزشان هستیم. اکبریانی در آستانه 50 سالگیاش این رمان را در فضایی سوررئالیستی نوشته است و مخاطبانش را دعوت به درک فضایی کرده که در آن اتفاقهای عجیب زیادی در حال جان گرفتن هستند. اساطیر و شخصیتهای تاریخی از زیر خاک درمیآیند و با زندگان همسو میشوند. قهرمان عجیب متن که «مردههه» نام دارد جریان عادی زندگی را شکافته و سعی میکند چیزهایی را کشف کند. رمان اکسپرسیونیستی اکبریانی با رگههایی از فانتزی مخلوط شده و به مخاطبش این امکان را میدهد تا معناهای تازه و جدیدی را کشف کنند... هراسی که در پس این فضای عجیب وجود دارد شاید راز نهفته در متن باشد. محمدهاشم اکبریانی متولد سال ۱۳۴۴ است. روزنامهنگار، شاعر و داستاننویسی که در چند دهه گذشته یکی از چهرههای فعال ادبیات ایران بوده است. 5- سپیدتر از استخوان- حسین ثناپور- نشر چشمه اتفاقات این رمان که از شروع تا پایان، در محیط بیمارستان رخ میدهد داستان کشمکشهای درونی یک پزشک میانسال با تنهایی است.نشرچشمه پیش از این کتابهای «دود»، «لب بر تیغ»، «ویران میآیی»، «شمایل تاریک کاخها» را از سناپور منتشر کرده که به تازگی مجموعهشعر «مهلکه» نیز در این نشر به چاپ رسیده است.
در روزهای آخر اسفند و در آستانه تعطیلات عید، ادبیاتدوستان دست بازی برای انتخاب کتاب دارند. رمانهای تازهای روی میز کتابفروشیها به چشم میخورند که آثار نویسندگان ایرانی است. رمان جدید مهدی یزدانیخرم که کتاب قبلی او «من منچستر یونایتد را دوست دارم» فروش خوبی داشت و حالا «سرخ سفید» بعد از چند ماه سرگردانی در وزارت ارشاد مجوز گرفته و در اختیار علاقهمندان ادبیات است. مهدی افشارنیک از روزنامهنگاران باسابقه مطبوعات اصلاحطلب هم با رمان «گود» به بازار کتاب آمده و رمانش برای مخاطبان غافلگیرکننده است. از طرف دیگر محمود دولتآبادی این بار با مجموعه داستان «بنیآدم» به بازار نشر بازگشته و با تیراژ 10 هزار تایی کتابش و فروش خوبی که در نخستین روزهای چاپ داشت، خبر از کتابی پرفروش میدهد. 1- بنیآدم- محمود دولتآبادی- نشر چشمه این کتاب شامل شش داستان کوتاه است که اکثرشان در دو یا سه سال اخیر نوشته شدهاند و مخاطبان در آنها فضاهای جدیدی از دولتآبادی درک خواهند کرد. درونمایه اکثر داستانها شهری است و بعضی نیز حتی در جغرافیایی خارج از ایران اتفاق میافتند. این داستانها به ترتیب «مولی و شازده»، «اسم نیست»، «یک شب دیگر»، «امیلیانو حسن»، «چوب خشک بلوط» و «اتفاقی نمیافتد» نام دارند که در کنار هم کتابی 106 صفحهای را ساختهاند. محمود دولتآبادی بعد از انتشار رمان «سلوک» در اوایل دهه 80 تا به امروز کمتر توانسته کار داستانی منتشر کند و بیشتر آثارش در حوزههای خاطرهنگاری، نقدهای ادبی، گزیدههای متون کهن و... بودند. رمانِ مشهور او «زوال کلنل» در کشوقوسی طولانی هنوز نتوانسته مجوز انتشار به زبان فارسی پیدا کند. او در آغاز سال ۱۳۹۴ بهگزینی از متون کلاسیک ادبیات فارسی با نام «تا سر زلف عروسان سخن» منتشر کرده بود. 2- سرخ سفید- مهدی یزدانی خرم- نشر چشمه رمان «سرخ سفید» که تا پیش از این «خون» نام داشت سومین رمان «مهدی یزدانیخرم» است که به زودی در نشرچشمه منتشر میشود. «سرخ سفید» روایتی است از درهمتنیدگی تاریخ و انواع روایتهای شخصی در زمان معاصر و سالی در دهه 50. این رمان 300 صفحهای که سه سال زمان نوشتنش طول کشیده درباره آدمها و شخصیتهایی است که سرنوشتشان در یک روز برفی در دیماه سال ۱۳۵۸ به هم گره میخورد و تا زمان حال میآید. یزدانیخرم پیش از این رمان «به گزارش اداره هواشناسی فردا این خورشید لعنتی» (نشر ققنوس) را در سال ۱۳۸۴ و رمان «من منچستریونایتد را دوست دارم» (نشرچشمه) در سال ۱۳۹۱ چاپ کرد که اولی جایزه رمان «متفاوت» سال و دومی جوایزی چون بهترین رمان سال «هفت اقلیم» و جایزه ادبی «بوشهر» و... را به دست آوردند. رمان «من منچستریونایتد را دوست دارم» تا کنون پنج بار تجدید چاپ و به زبانهایی مانند ترکی، ایتالیایی و انگلیسی ترجمه شده است، که ترجمه ترکیاش چند ماه قبل در استانبول منتشر شد. این نویسنده همراه لیلا نظامینژاد ترجمه کتابی از «رومن گاری» درباره «شارل دوگل» را نیز در دست چاپ دارد. یزدانیخرم در حال نوشتن رمانی به نام موقتی «کشیش» است. 3- گود- مهدی افشار نیک- نشر چشمه «گود» روایت نفسگیر روزگار چند نسل است... داستان دختران چریک، پسران مدافع خرمشهر، مردانی که روح بازار سنتی تهران بودند یا زنانی که تیمسارهای آنچنانی را نوک انگشتشان میچرخاندند... مهدی افشارنیک در نخستین رمان خود سراغ شکافهایی رفته که از سالهای قبل کودتای سال 32 آغاز شد و ادامه پیدا کرد تا همین سالهای نزدیک. باعث تولد فدایی، چریک، انقلابی، مذهبی و کارگران و بازاریان شد. روح تهران سنتی را از آن خود کرد و بعد از انقلاب هم جای این آدمها را جور دیگری رقم زد. رمان با ریتمی سریع و وقایعی تکاندهنده پیش میرود. در هر فصل ماجرایی انتظار خواننده را میکشد و نگرانی مداوم ریخته شدن سقف بازار قدیمی تهران که در کل رمان تکرار میشود. آیا این سقف فرو میریزد؟ آیا مادران و پسران رو در روی هم خواهند ایستاد؟ آیا ردپای تاریخ در خیابانها پاک میشود؟ رمان گود تجربه جدیدی از احضار تاریخ سیاسی است. با حضور انبوه شخصیتهایی که خواسته یا ناخواسته در میانه این تاریخ نقششان را ایفا میکنند. 4- زندگی همین است- محمدهاشم اکبریانی- نشر چشمه «زندگی همین است» یک رمان متفاوت است بین داستانهای محمدهاشم اکبریانی. رمانی که روایت آن از واهمههای یک جسد شروع میشود و بسط مییابد در تاریخی که در متن شاهد بهروزشان هستیم. اکبریانی در آستانه 50 سالگیاش این رمان را در فضایی سوررئالیستی نوشته است و مخاطبانش را دعوت به درک فضایی کرده که در آن اتفاقهای عجیب زیادی در حال جان گرفتن هستند. اساطیر و شخصیتهای تاریخی از زیر خاک درمیآیند و با زندگان همسو میشوند. قهرمان عجیب متن که «مردههه» نام دارد جریان عادی زندگی را شکافته و سعی میکند چیزهایی را کشف کند. رمان اکسپرسیونیستی اکبریانی با رگههایی از فانتزی مخلوط شده و به مخاطبش این امکان را میدهد تا معناهای تازه و جدیدی را کشف کنند... هراسی که در پس این فضای عجیب وجود دارد شاید راز نهفته در متن باشد. محمدهاشم اکبریانی متولد سال ۱۳۴۴ است. روزنامهنگار، شاعر و داستاننویسی که در چند دهه گذشته یکی از چهرههای فعال ادبیات ایران بوده است. 5- سپیدتر از استخوان- حسین ثناپور- نشر چشمه اتفاقات این رمان که از شروع تا پایان، در محیط بیمارستان رخ میدهد داستان کشمکشهای درونی یک پزشک میانسال با تنهایی است.نشرچشمه پیش از این کتابهای «دود»، «لب بر تیغ»، «ویران میآیی»، «شمایل تاریک کاخها» را از سناپور منتشر کرده که به تازگی مجموعهشعر «مهلکه» نیز در این نشر به چاپ رسیده است.