«میخواهم صحنههایی را به تو نشان دهم که مثل سیلی به صورتت بخورد و امنیت تو را خدشهدار کند و به خطر بیندازد. میتوانی نگاه نکنی، میتوانی خاموش کنی، میتوانی هویت خود را پنهان کنی، مثل قاتلها، اما نمیتوانی جلوی حقیقت را بگیری، هیچکس نمیتواند.» این جملات کاوه گلستان، یکی از تاثیرگذارترین عکاسان ایران در حوزه مستند اجتماعی است. او را با صراحت در بیان حقیقت، با عکسهایش میشناسند. گلستان با طی کردن مسیری تازه در عکاسی، قابهایی را به ثبت رساند که امضای خودش را داشتند و توانستند به سرعت دیده شوند و به شهرت برسند. حالا 13 سال از درگذشت او میگذرد؛ مردی که با ثبت عکسهایی بیپرده و صریح از حقیقت، نامش برای همیشه در عکاسی و فوتوژورنالیسم ایران ماندگار شد. گلستان قبل از انقلاب با مجموعه عکسهای «شهر نو»، «کارگران» و «مجنون» خود را در عکاسی مستند اجتماعی ثابت کرد و در دوران انقلاب و روزهای جنگ تحمیلی، با ثبت عکسهایی متفاوت از مهمترین اتفاقات و رویدادهای کشور، نام خود را بر سر زبانها انداخت. همسرش هنگامه گلستان دربارهاش گفته است: «بودن با کاوه و زندگی مشترک ما تاثیر خیلی زیادی روی من گذاشت، یعنی به کلی من را به یک سوی دیگری از آنچه بودم کشاند. تقریبا میتوانم بگویم عکس و عکاسی شد تمام زندگیمان! من عاشق این ماجراجوییها و جنبوجوش بودم و بهترین لحظات زندگیام زمانی بود که در دفتر کاوه حضور داشتم. کاوه یک عکاس سنتشکن بود. همیشه سعی میکرد درباره سوژههایش زاویهها و حسهایی را کشف کند و بیرون بکشد که کاملا نو بود. مقصود از زاویه در شیوه گرفتن و زاویه عکس نیست، در نشان دادن زاویه دیدی است که شاید کسی هیچوقت با این دید به موضوع نگاه نکرده بود. بهطور کلی زاویه دید کاوه در هر موردی مخصوص شخص خودش بود. هیچ دیدگاه پیچیده، عجیب و غریبی نداشت و گاهی آنقدر ساده و عین حقیقت بود که به فکر میافتادی چرا قبلا به این موضوع اینطوری نگاه نکردهای و این شاید منطقیترین راه نگاه کردن به یک سوژه است.» لیلی گلستان- خواهر کاوه، مترجم و گالریدار- درباره برادرش گفته است: «کاوه به معنای واقعی کلمه انسان بود و بهشدت حساس و مهربان. از عکسها و نگاهش به معضلات اجتماع این را میشود به خوبی درک کرد. همچنین حساسیتی که به جنگ ایران و عراق داشت و عکسهای فوقالعادهای که از صحنههای جنگ، زندگی کارگران و زنان قلعه گرفت این مساله را پررنگتر میکند. مرگ کاوه من را با مقوله مرگ و غیبت کسی که دوست داریم و دلتنگی برای دیدنش آشنا کرد، فاجعه یعنی همین.» کاوه گلستان در 17 تیرماه سال 1329 در آبادان متولد شد. او فرزند ابراهیم گلستان - داستاننویس و کارگردان سینما - است. کاوه که پیش از انقلاب با ثبت مجموعه عکسهایی با عنوان «شهر نو»، «کارگران» و «مجنون» هنر خود را در عکاسی نشان داده بود، با شروع انقلاب به ثبت لحظههای مستند این رویداد پرداخت. وقوع جنگ تحمیلی و حضور گلستان برای ثبت وقایع سالهای جنگ، بار دیگر نام او را بر سر زبانها انداخت و جایگاه ویژهای را برای او در فتوژورنالیسم و عکاسی مستند اجتماعی رقم زد. کاوه گلستان 13 فروردینماه 1382 هنگام انجام ماموریت تصویربرداری در منطقهای که خط مقدم جنگ بود، در 130 کیلومتری کرکوک در منطقه سلیمانیه براثر انفجار مین کشته شد.
«میخواهم صحنههایی را به تو نشان دهم که مثل سیلی به صورتت بخورد و امنیت تو را خدشهدار کند و به خطر بیندازد. میتوانی نگاه نکنی، میتوانی خاموش کنی، میتوانی هویت خود را پنهان کنی، مثل قاتلها، اما نمیتوانی جلوی حقیقت را بگیری، هیچکس نمیتواند.» این جملات کاوه گلستان، یکی از تاثیرگذارترین عکاسان ایران در حوزه مستند اجتماعی است. او را با صراحت در بیان حقیقت، با عکسهایش میشناسند. گلستان با طی کردن مسیری تازه در عکاسی، قابهایی را به ثبت رساند که امضای خودش را داشتند و توانستند به سرعت دیده شوند و به شهرت برسند. حالا 13 سال از درگذشت او میگذرد؛ مردی که با ثبت عکسهایی بیپرده و صریح از حقیقت، نامش برای همیشه در عکاسی و فوتوژورنالیسم ایران ماندگار شد. گلستان قبل از انقلاب با مجموعه عکسهای «شهر نو»، «کارگران» و «مجنون» خود را در عکاسی مستند اجتماعی ثابت کرد و در دوران انقلاب و روزهای جنگ تحمیلی، با ثبت عکسهایی متفاوت از مهمترین اتفاقات و رویدادهای کشور، نام خود را بر سر زبانها انداخت. همسرش هنگامه گلستان دربارهاش گفته است: «بودن با کاوه و زندگی مشترک ما تاثیر خیلی زیادی روی من گذاشت، یعنی به کلی من را به یک سوی دیگری از آنچه بودم کشاند. تقریبا میتوانم بگویم عکس و عکاسی شد تمام زندگیمان! من عاشق این ماجراجوییها و جنبوجوش بودم و بهترین لحظات زندگیام زمانی بود که در دفتر کاوه حضور داشتم. کاوه یک عکاس سنتشکن بود. همیشه سعی میکرد درباره سوژههایش زاویهها و حسهایی را کشف کند و بیرون بکشد که کاملا نو بود. مقصود از زاویه در شیوه گرفتن و زاویه عکس نیست، در نشان دادن زاویه دیدی است که شاید کسی هیچوقت با این دید به موضوع نگاه نکرده بود. بهطور کلی زاویه دید کاوه در هر موردی مخصوص شخص خودش بود. هیچ دیدگاه پیچیده، عجیب و غریبی نداشت و گاهی آنقدر ساده و عین حقیقت بود که به فکر میافتادی چرا قبلا به این موضوع اینطوری نگاه نکردهای و این شاید منطقیترین راه نگاه کردن به یک سوژه است.» لیلی گلستان- خواهر کاوه، مترجم و گالریدار- درباره برادرش گفته است: «کاوه به معنای واقعی کلمه انسان بود و بهشدت حساس و مهربان. از عکسها و نگاهش به معضلات اجتماع این را میشود به خوبی درک کرد. همچنین حساسیتی که به جنگ ایران و عراق داشت و عکسهای فوقالعادهای که از صحنههای جنگ، زندگی کارگران و زنان قلعه گرفت این مساله را پررنگتر میکند. مرگ کاوه من را با مقوله مرگ و غیبت کسی که دوست داریم و دلتنگی برای دیدنش آشنا کرد، فاجعه یعنی همین.» کاوه گلستان در 17 تیرماه سال 1329 در آبادان متولد شد. او فرزند ابراهیم گلستان - داستاننویس و کارگردان سینما - است. کاوه که پیش از انقلاب با ثبت مجموعه عکسهایی با عنوان «شهر نو»، «کارگران» و «مجنون» هنر خود را در عکاسی نشان داده بود، با شروع انقلاب به ثبت لحظههای مستند این رویداد پرداخت. وقوع جنگ تحمیلی و حضور گلستان برای ثبت وقایع سالهای جنگ، بار دیگر نام او را بر سر زبانها انداخت و جایگاه ویژهای را برای او در فتوژورنالیسم و عکاسی مستند اجتماعی رقم زد. کاوه گلستان 13 فروردینماه 1382 هنگام انجام ماموریت تصویربرداری در منطقهای که خط مقدم جنگ بود، در 130 کیلومتری کرکوک در منطقه سلیمانیه براثر انفجار مین کشته شد.