طعنههای کارلوس کیروش برای خداحافظی از فوتبال ایران به این دلیل است که او این روزها نه رییس آینده را میشناسد نه حمایتهای امروز را کافی میداند و نه برای آینده میتواند برنامهریزی کند. شاید استعفای مسبوق به سابقه کیروش تاکتیکی باشد و خداحافظی این پرتغالی تصور و توهم خبرنگاران، اما آنچه در میان حرفهای کیروش وجود داشت نه تصور بود و نه توهم. کیروش در تمام این سالها در ایران آنطور که باید و شاید حمایت نشد، نه از دیدگاه فنی و امکاناتی و نه از منظر حرفها و عکسالعملهایی که میدید و میشنید. کیروش در یک کشور اروپایی برای آمادهسازی تیم ملی یا باشگاهی، 10 زمین فوتبال در اختیار داشت و همه از او حمایت میکردند اما در ایران خانه به دوش شد. باران که میآمد، او باید شخصا زمین را زهکشی میکرد و اطرافیانش با سطل و ابر، آب زمین را خالی میکردند و این البته خاص روزهای بارانی بود و در روزهای آفتابی هم چالههای زمین و عدم امکان ضربهزنی صحیح او را آزار میداد. کیروش از بعد حمایت بالادستیها هم مشکلاتی داشت، گاهی او را لمپن میخواندند، گهگاه دستمزدش را بالا میدانستند و روزهایی هم بود که آماج حملات مربیان وطنی قرار میگرفت با این وجود برنامههای او ساعت به ساعت نوشته میشد و در این میان هم گاهگاه وارد جنگ لفظی میشد.حال او به گونهای خاص و با ظرافت دوباره طوری رفتار میکند که با اعمال فشار بتواند دوباره بخشی از ایران را برای حمایت از خودش متحد کند و در این مسیر، صعود بیدغدغه به عنوان تیم اول از مرحله مقدماتی جامجهانی را هم به کارنامه خود افزوده که البته این صعود چندان دندانگیر نیست. با این وجود و با توجه به این که کیروش تا پایان جامجهانی فوتبال ۲۰۱۸ با ایران قرارداد دارد عملا این نوع رفتارش برای تولید فضای خداحافظی بیشتر برای جلب حمایت به نظر میرسد که البته با توجه به آنکه انتخابات فدراسیون فوتبال روی هواست و کفاشیان هم نامزد ریاست نشده است، باید تاکید کرد که این نگرانیها برای سرمربی تیم ملی ایران به اوج رسیده است.به نوعی باید تاکید کرد که اگر این مربی پرتغالی از ایران خداحافظی کند و استعفای وی هم نه روی هوا و در کلمات که روی کاغذ نوشته و ثبت شود، شاید حق داشته باشد. او امروز برنامهریزی دارد، برنامه دو سال بعد خود را هم روی کاغذ میخواهد بنویسد اما نه رییس آینده را میشناسد، نه میداند که انتخابات برگزار میشود یا نه و نه میداند که کسی در ایران حامی او هست یا نه. رفتار کیروش حتی در کنفرانس خبری بعد از بازی با عمان هم دقیقا به همین دلیل بود. او نمیداند روزهای آیندهاش با فوتبال ایران با کدام حمایت، کدام امکانات و کدام رییس خواهد بود و این برای یک مربی که روزها را برای رسیدن به ۲۰۱۸ روسیه ورق میزند کافی نیست.
طعنههای کارلوس کیروش برای خداحافظی از فوتبال ایران به این دلیل است که او این روزها نه رییس آینده را میشناسد نه حمایتهای امروز را کافی میداند و نه برای آینده میتواند برنامهریزی کند. شاید استعفای مسبوق به سابقه کیروش تاکتیکی باشد و خداحافظی این پرتغالی تصور و توهم خبرنگاران، اما آنچه در میان حرفهای کیروش وجود داشت نه تصور بود و نه توهم. کیروش در تمام این سالها در ایران آنطور که باید و شاید حمایت نشد، نه از دیدگاه فنی و امکاناتی و نه از منظر حرفها و عکسالعملهایی که میدید و میشنید. کیروش در یک کشور اروپایی برای آمادهسازی تیم ملی یا باشگاهی، 10 زمین فوتبال در اختیار داشت و همه از او حمایت میکردند اما در ایران خانه به دوش شد. باران که میآمد، او باید شخصا زمین را زهکشی میکرد و اطرافیانش با سطل و ابر، آب زمین را خالی میکردند و این البته خاص روزهای بارانی بود و در روزهای آفتابی هم چالههای زمین و عدم امکان ضربهزنی صحیح او را آزار میداد. کیروش از بعد حمایت بالادستیها هم مشکلاتی داشت، گاهی او را لمپن میخواندند، گهگاه دستمزدش را بالا میدانستند و روزهایی هم بود که آماج حملات مربیان وطنی قرار میگرفت با این وجود برنامههای او ساعت به ساعت نوشته میشد و در این میان هم گاهگاه وارد جنگ لفظی میشد.حال او به گونهای خاص و با ظرافت دوباره طوری رفتار میکند که با اعمال فشار بتواند دوباره بخشی از ایران را برای حمایت از خودش متحد کند و در این مسیر، صعود بیدغدغه به عنوان تیم اول از مرحله مقدماتی جامجهانی را هم به کارنامه خود افزوده که البته این صعود چندان دندانگیر نیست. با این وجود و با توجه به این که کیروش تا پایان جامجهانی فوتبال ۲۰۱۸ با ایران قرارداد دارد عملا این نوع رفتارش برای تولید فضای خداحافظی بیشتر برای جلب حمایت به نظر میرسد که البته با توجه به آنکه انتخابات فدراسیون فوتبال روی هواست و کفاشیان هم نامزد ریاست نشده است، باید تاکید کرد که این نگرانیها برای سرمربی تیم ملی ایران به اوج رسیده است.به نوعی باید تاکید کرد که اگر این مربی پرتغالی از ایران خداحافظی کند و استعفای وی هم نه روی هوا و در کلمات که روی کاغذ نوشته و ثبت شود، شاید حق داشته باشد. او امروز برنامهریزی دارد، برنامه دو سال بعد خود را هم روی کاغذ میخواهد بنویسد اما نه رییس آینده را میشناسد، نه میداند که انتخابات برگزار میشود یا نه و نه میداند که کسی در ایران حامی او هست یا نه. رفتار کیروش حتی در کنفرانس خبری بعد از بازی با عمان هم دقیقا به همین دلیل بود. او نمیداند روزهای آیندهاش با فوتبال ایران با کدام حمایت، کدام امکانات و کدام رییس خواهد بود و این برای یک مربی که روزها را برای رسیدن به ۲۰۱۸ روسیه ورق میزند کافی نیست.