زمانش که بگذره باید خفه‌خون بگیری

زمانش که بگذره باید خفه‌خون بگیری

گفت‌وگوی شبانه آقای ابتهاج، فامیل‌دور و راوی. شب- داخلی آخه چی بگم بهش؟ باز چی می‌گی فامیل؟ به کی چی بگی؟ من؟ من آقای ابتهاج؟به چی کی بگم؟ شی شده؟! تو الان گفتی آخه چی بهش بگم! آقای ابتهاج! من نبودم. اون بود. اون؟ اون کیه فامیل؟ بازیت گرفته؟ اون دیگه آقای ابتهاج! نخوردیم نون گندم، دیدیم دست مردم که! مثلا می‌خواید بگید نمی‌دونید؟ خخخخ بس کن مزخرف‌گویی رو مردک. اون گیه؟ چه گندمی؟! یعنی نمی‌دونید؟ همون که اونجا نشسته، الانم داره نگامون می‌کنه. کی؟ کجا نشسته فامیل؟ درست حرف بزن. بابا همون که همه حرفای من و شما رو می‌نویسه. یعنی شما نمی‌دونستید روی جلد کتابید و منم عروسکم؟ نمی‌بینید چقد نوک سیبیلا و ابروهام بدفورمه. تازه از این عروسک ارزونا هم هستم. چرا فامیل می‌دونم! مگه می‌شه ندونم؟ ولی بعضی چیزا رو نباید به روی خودت بیاری. تف سر بالاست. خب آقای ابتهاج الان به رومون آوردیم که. من همیشه آرزو داشتم با شما به روم بیارم آقای ابتهاج. الان که به روم آوردم چجوریم؟! ولم کن دیوونه! حالا چی بگه بهش؟ اگه می‌خواست بگه تا الان گفته بود. زودتر گفته بود. بیشتر گفته بود. زمانش که بگذره باید خفه‌خون بگیری. شی شده؟ چرا خب؟ نفهمیدی فامیل؟ زمان خوابمون گذشته. باید خفه خون بگیری! ای‌بابا، به من چه آخه؟ اون می‌گه، بعد من خفه‌خون بگیرم؟ هعی دوره، هعی دوره...

گفت‌وگوی شبانه آقای ابتهاج، فامیل‌دور و راوی. شب- داخلی آخه چی بگم بهش؟ باز چی می‌گی فامیل؟ به کی چی بگی؟ من؟ من آقای ابتهاج؟به چی کی بگم؟ شی شده؟! تو الان گفتی آخه چی بهش بگم! آقای ابتهاج! من نبودم. اون بود. اون؟ اون کیه فامیل؟ بازیت گرفته؟ اون دیگه آقای ابتهاج! نخوردیم نون گندم، دیدیم دست مردم که! مثلا می‌خواید بگید نمی‌دونید؟ خخخخ بس کن مزخرف‌گویی رو مردک. اون گیه؟ چه گندمی؟! یعنی نمی‌دونید؟ همون که اونجا نشسته، الانم داره نگامون می‌کنه. کی؟ کجا نشسته فامیل؟ درست حرف بزن. بابا همون که همه حرفای من و شما رو می‌نویسه. یعنی شما نمی‌دونستید روی جلد کتابید و منم عروسکم؟ نمی‌بینید چقد نوک سیبیلا و ابروهام بدفورمه. تازه از این عروسک ارزونا هم هستم. چرا فامیل می‌دونم! مگه می‌شه ندونم؟ ولی بعضی چیزا رو نباید به روی خودت بیاری. تف سر بالاست. خب آقای ابتهاج الان به رومون آوردیم که. من همیشه آرزو داشتم با شما به روم بیارم آقای ابتهاج. الان که به روم آوردم چجوریم؟! ولم کن دیوونه! حالا چی بگه بهش؟ اگه می‌خواست بگه تا الان گفته بود. زودتر گفته بود. بیشتر گفته بود. زمانش که بگذره باید خفه‌خون بگیری. شی شده؟ چرا خب؟ نفهمیدی فامیل؟ زمان خوابمون گذشته. باید خفه خون بگیری! ای‌بابا، به من چه آخه؟ اون می‌گه، بعد من خفه‌خون بگیرم؟ هعی دوره، هعی دوره...