هیچ‌کس پاسخگو نیست

هیچ‌کس پاسخگو نیست

شیدا ملکی- سیزده به در نحس برای آثار هنرجویان دانشکده غیرانتفاعی علامه قطب راوندی، امسال رقم خورد. غروب سیزدهمین روز از فروردین‌ماه سال 1395 در شرایطی که آسمان تهران بی‌وقفه می‌بارید، آثاری که برای خلق آنها خون دل‌ها خورده شده است زیر باران، کنار سطل زباله به نابودی نزدیک می‌شدند. مدادرنگی‌هایی که تراشیده شده‌اند برای خلق زیبایی‌ شناسی‌های تازه جوانه زده در ذهن خالقشان، راپید‌هایی که جوهرشان را با ظرافت بر سطح کاغذهای شطرنجی کشیده‌اند تا حاصل آن نقشه‌های معماری خلاقانه‌ای شود که شاید می‌توانست روزی برنده بهترین معماری داخلی فضای آموزشی گردد. تایپوگرافی‌های خلاقانه از هنرمندان جهان و کتاب قصه‌های کودکانه‌ای که هنرمندانه به عنوان طرح دانشگاهی تصویر‌سازی شده بودند و حالا شاید بتوان گفت آنها در دستان پسربچه‌های هفت، هشت ساله‌ای که کنار سطل زباله پیدایشان کرده بودند به هدف خود که آموزش کودکان است، رسیده‌اند. به گزارش «جهان‌صنعت»، تعداد زیادی از آثار گرافیکی، نقشه‌های معماری، آثار تایپوگرافی، خطاطی، خط و نقاشی و تصویرسازی‌های کتاب کودک و بسیاری آثار دیگر با پوشه‌هایشان به همراه یک میز مستعمل و شکسته شده کنار سطل زباله تقاطع خیابان بخارست، مطهری ریخته شده بود. تعداد زیادی از آثار هنری هم داخل سطل زباله بود. این آثار که با نام کامل دانشجویان، نام دانشکده و نام استاد و شماره دانشجویی کاملا قابل شناسایی بود، در سطح پیاده‌رو قابل مشاهده بود. از سویی دیگر تعدادی از کارکنان دانشکده همان روز در محل دانشکده حضور داشتند و توسط شاهدان عینی مشاهده شده که چراغ‌های ساختمان دانشکده روشن بوده است. آثار هنرجویان ارزش‌های معنوی دارند اینکه با چه مجوز و به چه دلیلی آثار باارزش دانشجویان هنر این‌گونه در هنگامه تعطیلات و سکوت به سطل زباله سپرده شده‌اند جای بررسی دارد. جهت بررسی این موضوع که سرنوشت آثار هنری هنرجویان در موسسات آموزشی چه می‌شود و در نهایت مدیران و برنامه‌ریزان موسسات آموزش هنر چه برنامه‌ریزی برای این آثار می‌کنند اردشیر احمدی‌نژاد، معاون هنرستان هنرهای زیبای پسرانه توضیحاتی به «جهان‌صنعت» می‌دهد و می‌گوید: «آثار هنری خاص با توافق هنرجویان به انبار هنرستان ارسال می‌شوند. ولی در کل کارهای عملی هنرجویان به صاحب آن اثر تعلق دارد و روال معمول این است که آثار به هنرجویان برگردانده شود. در واقع هنرجویان بعد از اینکه نمراتشان ثبت می‌شود، مخصوصا در شرایطی که آموزشگاه فضای مناسبی برای آرشیو آثار نداشته باشد باید آنها را نزد خود حفظ کنند.» اردشیر احمدی‌نژاد معتقد است چنین تصمیماتی درباره آثار هنری بدون هیچ شکی، اشتباه است به ویژه در رابطه با کارهای تکمیل شده هنرجویان و به هیچ عنوان قابل قبول به نظر نمی‌رسد. همچنین این روش ناشی از بی‌سلیقگی و بی‌اهمیتی مدیر مجموعه به ذات هنر است البته هجم دورریزی را باید سنجید که اگر زیاد باشد نهایت بدسلیقگی است. به گفته وی، می‌توان کارهای عملی هنرجویان را در صورت مناسب بودن انتخاب کرد وآرشیو ارزشمندی برای نسل بعد، ایجاد کرد با این کار می‌توان حتی از نظر تاریخی از این آثار بهره برد. نباید فراموش کرد که هنرمند برای خلق این آثار علاوه بر هزینه مادی، هزینه روحی بسیاری متحمل شده است. بی‌شک آثار هنری حاصل تفکر و اندیشه‌ای است که هنرمند برای آن ارزش قائل است و به‌گونه‌ای اثر هنری را می‌توان میوه رسیده ذهن هنرمند دانست. چنین اتفاق‌هایی در هنرستان‌ها دیده نمی‌شود، یا حداقل خوشبختانه در هنرستان هنرهای زیبا هرگز شاهد چنین موضوعی نبوده‌ایم. باعث تاسف است که مراکز آموزشی که با عنوان دانشکده فعالیت می‌کنند چنین تصمیماتی برای آثار خلق شده از سوی هنرجویان خود گرفته‌اند. اما متاسفانه از نظر قانونی هم قانون خاصی برای رسیدگی به این تصمیم وجود ندارد. به هر حال حتی اگر فرض کنیم این تصمیم با رضایت صاحبان آثار هنری گرفته شده است روشی بسیار ناپسند و خارج از شان هنر است. باید به این موضوع توجه کرد که چنین منظره‌هایی برای مردم و علاقه‌مندان هنر، روندی ناخوشایند و ناراحت‌کننده است. چه کسی نقاشی من را جا‌به‌جا کرده از سویی دیگر بعد از پیگیری‌های انجام شده توسط نگارنده، اعظم کریمان‌روغنی که خود را مسوول آموزش دانشکده علامه قطب راوندی معرفی می‌کند، مدعی شد: «حدود یک ماه قبل یعنی قبل از تعطیلات نوروز بخش هنر دانشکده علامه قطب راوندی به میدان ولیعصر منتقل شده و این ساختمان فقط برگزارکننده دوره‌های آموزشی آزاد زبان‌های خارجی است. از همین رو و به دلیل انتقال بخش هنر به میدان ولیعصر بدیهی است که آثار دانشجویان هم انتقال پیدا کرده باشد. روغنی به دلیل خبر نداشتن درباره جزییات این حادثه می‌گوید: جزییات بیشتر را باید از نجفی، معاون آموزشی بخش هنر دانشکده علامه قطب راوندی جویا شد. این در حالی است که نجفی در پاسخ به «جهان‌صنعت» با تعجب از وقوع این اتفاق می‌گوید: این اتفاق که آثار هنری دانشجویان دور ریخته شوند، بسیار دور از ذهن به نظر می‌رسد و هیچ اطلاعی از این موضوع ندارم. وی به شدت درباره این موضوع اظهار بی‌اطلاعی می‌کند و معتقد است: آثار هنری دانشجویان بسیار باارزش است و این موضوع اصلا منطقی نیست که حجم بالایی از آثار هنری هنرجویان به سطل زباله ریخته شود. نجفی مدعی شد قطعا این موضوع را پیگیری خواهد کرد تا به نتیجه برسند که چرا آثار هنری دور ریخته شده است؟ در حالی که حدود پنج روز قبل حجم بالایی از آثار هنری این دانشکده در سطل زباله کنار پیاده‌رو، در شرایطی بسیار نامناسب دور ریخته شده بودند یا در حالت خوشبینانه رها شده بودند، مسوولان این دانشکده از این موضوع ابراز بی‌اطلاعی می‌کنند و هر یک پاسخ‌هایی دور از ذهن ارائه می‌دهند. در هر حال بسیار دور از ذهن است که معاونت آموزشی یک دانشکده بعد از پنج روز از نبود این حجم بالا از آثار هنری بی‌اطلاع باشد. شاید دلیل این بی‌اطلاعی تعطیلات نوروزی باشد. پای سارق به دانشکده رسیده است در ادامه این پیگیری‌ها کریمان، رییس دانشکده علامه قطب راوندی در پاسخ به «جهان‌صنعت» با بیان اینکه هم‌اکنون با آقای نجفی صحبت کردم؛ مدعی شد: مدت‌هاست به دنبال آثار هنری دانشجویان‌شان هستند و این آثار در سرقتی که از دانشکده شده، گم شده است. کریمان می‌گوید: «مدتی پیش در شرایطی که عده‌ای در ساختمان قبلی دانشکده علامه قطب راوندی که اکنون به محل برگزاری کلاس‌های آزاد زبان‌های خارجی تبدیل شده است در حال تعمیرات و بازسازی ساختمان موسسه بوده‌اند، گویا بخشی از اموال موسسه به سرقت رفته است که آثار هنری هنرجویان هم بخشی از این آنها بوده است. همچنین در بین این آثار یک تابلوی ارزشمند که سه میلیون تومان قیمت داشته، هم وجود داشته است.» وی در شرایطی مدعی می‌شود که از ساختمان دانشکده سرقت شده است که حجم زیادی از آثار هنری دانشجویان در سطل زباله کوچه دانشکده ریخته شده بود. به اعتقاد کریمان، سارق به دلیل اینکه این آثار به نظرش بی‌ارزش می‌آمده است، همه آثار را به سطل زباله ریخته است. نکته عجیب اینجاست که کریمان در شرایطی که چند لحظه قبل قیمت تابلوی ارزشمند را سه میلیون تومان اعلام کرده بود در ادامه صحبت‌هایش می‌گوید یک اثر ارزشمند پنج میلیون تمانی هم در بین آثار بوده است. وی در پاسخ به این سوال که چرا بعد از چند لحظه قیمت اثر ارزشمند را تغییر داده است، می‌گوید: «من از نوع و قیمت دقیق اثر خبری ندارم!» این گفته‌ها در حالی است که روغنی، مسوول آموزشی دانشکده علامه قطب راوندی اعلام کرده بود آثار مربوط به دانشجویان هنر از دانشکده به ساختمان جدید آنها منتقل شده است. در اینجا این سوال پیش می‌آید اگر وسایل آنها منتقل شده، پس سرقت کدام آثار اتفاق افتاده است؟ اثری هنری که زخم جامعه را بر جانش دارد با وجود همه این کشمکش‌ها و نیافتن پاسخی روشن، هنوز این مساله وجود دارد که خلق یک اثر هنری، خارج از بحث زمینه‌های هنری سرشار از کنش‌ها و رفتارهای اجتماعی است. با نگاهی اجمالی به زندگی دانشجویان هنر متوجه این موضوع خواهیم شد که هزینه‌های تحصیلی رشته‌های مختلف هنر، مخصوصا هنرهای تجسمی بسیار بالاست، تهیه وسایل و ابزار خلق آثار هنری هزینه‌ای سرسام‌آور است، این در شرایطی است که هنرجو از طرف خانواده‌اش با مخالفت‌های شدید برای تحصیل روبه‌رو نشود. همه این موارد را در نظر بگیرید که هر دانشجوی رشته‌های هنری و معماری با چه زحمت، انرژی و هزینه‌ای یک اثر خلق می‌کند و اما سه سال بعد آثارش سر از سطل زباله درمی‌آورد و البته شاید هم به سرقت می‌رود. آیا این موضوع منطقی است که سارق به ساختمان دانشکده برود و آثار هنری دانشجویان را بعد از خارج کردن از دانشکده در سطل زباله بریزد؟! اگر این آثار از نظر سارق ارزش مادی نداشته است، چرا باید این حجم بالا را به همراه یک میز تحریر چوبی شکسته و مقدار زیادی زباله‌های دیگر حمل کند و به سطل زباله همان کوچه منتقل کند؟ امیدواریم پاسخ مناسبی برای این ابهامات پیدا شود.

شیدا ملکی- سیزده به در نحس برای آثار هنرجویان دانشکده غیرانتفاعی علامه قطب راوندی، امسال رقم خورد. غروب سیزدهمین روز از فروردین‌ماه سال 1395 در شرایطی که آسمان تهران بی‌وقفه می‌بارید، آثاری که برای خلق آنها خون دل‌ها خورده شده است زیر باران، کنار سطل زباله به نابودی نزدیک می‌شدند. مدادرنگی‌هایی که تراشیده شده‌اند برای خلق زیبایی‌ شناسی‌های تازه جوانه زده در ذهن خالقشان، راپید‌هایی که جوهرشان را با ظرافت بر سطح کاغذهای شطرنجی کشیده‌اند تا حاصل آن نقشه‌های معماری خلاقانه‌ای شود که شاید می‌توانست روزی برنده بهترین معماری داخلی فضای آموزشی گردد. تایپوگرافی‌های خلاقانه از هنرمندان جهان و کتاب قصه‌های کودکانه‌ای که هنرمندانه به عنوان طرح دانشگاهی تصویر‌سازی شده بودند و حالا شاید بتوان گفت آنها در دستان پسربچه‌های هفت، هشت ساله‌ای که کنار سطل زباله پیدایشان کرده بودند به هدف خود که آموزش کودکان است، رسیده‌اند. به گزارش «جهان‌صنعت»، تعداد زیادی از آثار گرافیکی، نقشه‌های معماری، آثار تایپوگرافی، خطاطی، خط و نقاشی و تصویرسازی‌های کتاب کودک و بسیاری آثار دیگر با پوشه‌هایشان به همراه یک میز مستعمل و شکسته شده کنار سطل زباله تقاطع خیابان بخارست، مطهری ریخته شده بود. تعداد زیادی از آثار هنری هم داخل سطل زباله بود. این آثار که با نام کامل دانشجویان، نام دانشکده و نام استاد و شماره دانشجویی کاملا قابل شناسایی بود، در سطح پیاده‌رو قابل مشاهده بود. از سویی دیگر تعدادی از کارکنان دانشکده همان روز در محل دانشکده حضور داشتند و توسط شاهدان عینی مشاهده شده که چراغ‌های ساختمان دانشکده روشن بوده است. آثار هنرجویان ارزش‌های معنوی دارند اینکه با چه مجوز و به چه دلیلی آثار باارزش دانشجویان هنر این‌گونه در هنگامه تعطیلات و سکوت به سطل زباله سپرده شده‌اند جای بررسی دارد. جهت بررسی این موضوع که سرنوشت آثار هنری هنرجویان در موسسات آموزشی چه می‌شود و در نهایت مدیران و برنامه‌ریزان موسسات آموزش هنر چه برنامه‌ریزی برای این آثار می‌کنند اردشیر احمدی‌نژاد، معاون هنرستان هنرهای زیبای پسرانه توضیحاتی به «جهان‌صنعت» می‌دهد و می‌گوید: «آثار هنری خاص با توافق هنرجویان به انبار هنرستان ارسال می‌شوند. ولی در کل کارهای عملی هنرجویان به صاحب آن اثر تعلق دارد و روال معمول این است که آثار به هنرجویان برگردانده شود. در واقع هنرجویان بعد از اینکه نمراتشان ثبت می‌شود، مخصوصا در شرایطی که آموزشگاه فضای مناسبی برای آرشیو آثار نداشته باشد باید آنها را نزد خود حفظ کنند.» اردشیر احمدی‌نژاد معتقد است چنین تصمیماتی درباره آثار هنری بدون هیچ شکی، اشتباه است به ویژه در رابطه با کارهای تکمیل شده هنرجویان و به هیچ عنوان قابل قبول به نظر نمی‌رسد. همچنین این روش ناشی از بی‌سلیقگی و بی‌اهمیتی مدیر مجموعه به ذات هنر است البته هجم دورریزی را باید سنجید که اگر زیاد باشد نهایت بدسلیقگی است. به گفته وی، می‌توان کارهای عملی هنرجویان را در صورت مناسب بودن انتخاب کرد وآرشیو ارزشمندی برای نسل بعد، ایجاد کرد با این کار می‌توان حتی از نظر تاریخی از این آثار بهره برد. نباید فراموش کرد که هنرمند برای خلق این آثار علاوه بر هزینه مادی، هزینه روحی بسیاری متحمل شده است. بی‌شک آثار هنری حاصل تفکر و اندیشه‌ای است که هنرمند برای آن ارزش قائل است و به‌گونه‌ای اثر هنری را می‌توان میوه رسیده ذهن هنرمند دانست. چنین اتفاق‌هایی در هنرستان‌ها دیده نمی‌شود، یا حداقل خوشبختانه در هنرستان هنرهای زیبا هرگز شاهد چنین موضوعی نبوده‌ایم. باعث تاسف است که مراکز آموزشی که با عنوان دانشکده فعالیت می‌کنند چنین تصمیماتی برای آثار خلق شده از سوی هنرجویان خود گرفته‌اند. اما متاسفانه از نظر قانونی هم قانون خاصی برای رسیدگی به این تصمیم وجود ندارد. به هر حال حتی اگر فرض کنیم این تصمیم با رضایت صاحبان آثار هنری گرفته شده است روشی بسیار ناپسند و خارج از شان هنر است. باید به این موضوع توجه کرد که چنین منظره‌هایی برای مردم و علاقه‌مندان هنر، روندی ناخوشایند و ناراحت‌کننده است. چه کسی نقاشی من را جا‌به‌جا کرده از سویی دیگر بعد از پیگیری‌های انجام شده توسط نگارنده، اعظم کریمان‌روغنی که خود را مسوول آموزش دانشکده علامه قطب راوندی معرفی می‌کند، مدعی شد: «حدود یک ماه قبل یعنی قبل از تعطیلات نوروز بخش هنر دانشکده علامه قطب راوندی به میدان ولیعصر منتقل شده و این ساختمان فقط برگزارکننده دوره‌های آموزشی آزاد زبان‌های خارجی است. از همین رو و به دلیل انتقال بخش هنر به میدان ولیعصر بدیهی است که آثار دانشجویان هم انتقال پیدا کرده باشد. روغنی به دلیل خبر نداشتن درباره جزییات این حادثه می‌گوید: جزییات بیشتر را باید از نجفی، معاون آموزشی بخش هنر دانشکده علامه قطب راوندی جویا شد. این در حالی است که نجفی در پاسخ به «جهان‌صنعت» با تعجب از وقوع این اتفاق می‌گوید: این اتفاق که آثار هنری دانشجویان دور ریخته شوند، بسیار دور از ذهن به نظر می‌رسد و هیچ اطلاعی از این موضوع ندارم. وی به شدت درباره این موضوع اظهار بی‌اطلاعی می‌کند و معتقد است: آثار هنری دانشجویان بسیار باارزش است و این موضوع اصلا منطقی نیست که حجم بالایی از آثار هنری هنرجویان به سطل زباله ریخته شود. نجفی مدعی شد قطعا این موضوع را پیگیری خواهد کرد تا به نتیجه برسند که چرا آثار هنری دور ریخته شده است؟ در حالی که حدود پنج روز قبل حجم بالایی از آثار هنری این دانشکده در سطل زباله کنار پیاده‌رو، در شرایطی بسیار نامناسب دور ریخته شده بودند یا در حالت خوشبینانه رها شده بودند، مسوولان این دانشکده از این موضوع ابراز بی‌اطلاعی می‌کنند و هر یک پاسخ‌هایی دور از ذهن ارائه می‌دهند. در هر حال بسیار دور از ذهن است که معاونت آموزشی یک دانشکده بعد از پنج روز از نبود این حجم بالا از آثار هنری بی‌اطلاع باشد. شاید دلیل این بی‌اطلاعی تعطیلات نوروزی باشد. پای سارق به دانشکده رسیده است در ادامه این پیگیری‌ها کریمان، رییس دانشکده علامه قطب راوندی در پاسخ به «جهان‌صنعت» با بیان اینکه هم‌اکنون با آقای نجفی صحبت کردم؛ مدعی شد: مدت‌هاست به دنبال آثار هنری دانشجویان‌شان هستند و این آثار در سرقتی که از دانشکده شده، گم شده است. کریمان می‌گوید: «مدتی پیش در شرایطی که عده‌ای در ساختمان قبلی دانشکده علامه قطب راوندی که اکنون به محل برگزاری کلاس‌های آزاد زبان‌های خارجی تبدیل شده است در حال تعمیرات و بازسازی ساختمان موسسه بوده‌اند، گویا بخشی از اموال موسسه به سرقت رفته است که آثار هنری هنرجویان هم بخشی از این آنها بوده است. همچنین در بین این آثار یک تابلوی ارزشمند که سه میلیون تومان قیمت داشته، هم وجود داشته است.» وی در شرایطی مدعی می‌شود که از ساختمان دانشکده سرقت شده است که حجم زیادی از آثار هنری دانشجویان در سطل زباله کوچه دانشکده ریخته شده بود. به اعتقاد کریمان، سارق به دلیل اینکه این آثار به نظرش بی‌ارزش می‌آمده است، همه آثار را به سطل زباله ریخته است. نکته عجیب اینجاست که کریمان در شرایطی که چند لحظه قبل قیمت تابلوی ارزشمند را سه میلیون تومان اعلام کرده بود در ادامه صحبت‌هایش می‌گوید یک اثر ارزشمند پنج میلیون تمانی هم در بین آثار بوده است. وی در پاسخ به این سوال که چرا بعد از چند لحظه قیمت اثر ارزشمند را تغییر داده است، می‌گوید: «من از نوع و قیمت دقیق اثر خبری ندارم!» این گفته‌ها در حالی است که روغنی، مسوول آموزشی دانشکده علامه قطب راوندی اعلام کرده بود آثار مربوط به دانشجویان هنر از دانشکده به ساختمان جدید آنها منتقل شده است. در اینجا این سوال پیش می‌آید اگر وسایل آنها منتقل شده، پس سرقت کدام آثار اتفاق افتاده است؟ اثری هنری که زخم جامعه را بر جانش دارد با وجود همه این کشمکش‌ها و نیافتن پاسخی روشن، هنوز این مساله وجود دارد که خلق یک اثر هنری، خارج از بحث زمینه‌های هنری سرشار از کنش‌ها و رفتارهای اجتماعی است. با نگاهی اجمالی به زندگی دانشجویان هنر متوجه این موضوع خواهیم شد که هزینه‌های تحصیلی رشته‌های مختلف هنر، مخصوصا هنرهای تجسمی بسیار بالاست، تهیه وسایل و ابزار خلق آثار هنری هزینه‌ای سرسام‌آور است، این در شرایطی است که هنرجو از طرف خانواده‌اش با مخالفت‌های شدید برای تحصیل روبه‌رو نشود. همه این موارد را در نظر بگیرید که هر دانشجوی رشته‌های هنری و معماری با چه زحمت، انرژی و هزینه‌ای یک اثر خلق می‌کند و اما سه سال بعد آثارش سر از سطل زباله درمی‌آورد و البته شاید هم به سرقت می‌رود. آیا این موضوع منطقی است که سارق به ساختمان دانشکده برود و آثار هنری دانشجویان را بعد از خارج کردن از دانشکده در سطل زباله بریزد؟! اگر این آثار از نظر سارق ارزش مادی نداشته است، چرا باید این حجم بالا را به همراه یک میز تحریر چوبی شکسته و مقدار زیادی زباله‌های دیگر حمل کند و به سطل زباله همان کوچه منتقل کند؟ امیدواریم پاسخ مناسبی برای این ابهامات پیدا شود.