رانت آزادی برای خندوانه!

رانت آزادی برای خندوانه!

وقتی در اواخر دهه 80 در رادیو کار می‌کردم شجریان ممنوع الصدا شد. هیچ چیزی برایمان نمانده بود جز صدای عبدالحسین مختاباد که آن هم به خاطر برخی موضع‌گیری‌هایش ممنوع شد! همه موسیقی‌ها غیرقابل پخش بود جز موسیقی نواحی شمال‌شرقی ایران که تکنوازی دوتار است. از بس غمگین است شنیدن یک دقیقه از آن به اندازه سه بار شرکت در تشییع جنازه پدر آدم از آدم اشک می‌گیرد! شما حتی در راهروی رادیو نمی‌توانستید اسم محسن چاووشی را بیاورید چه برسد به اینکه آهنگش را پخش کنید. اکثر آهنگ‌های محسن چاووشی، رضا صادقی، محسن یگانه، احسان خواجه‌امیری و... همواره در رادیو و تلویزیون ممنوع بوده و هست اما حالا چه شد که فقط در خندوانه همه چیز آزاد است؟ در رادیو گوینده زن و مرد نمی‌توانند با هم یک برنامه را اجرا کنند ولی در خندوانه رامبد جوان بین چهار خانم وول می‌خورد و برنامه اجرا می‌کند. ریتمیک‌ترین آهنگ‌های چاووشی پخش می‌شود و اشکان خطیبی با دستمال می‌رقصد،گویی زمان 40 سال به عقب برگشته! چرا چیزهایی که برای دیگران ممنوع است برای خندوانه آزاد است؟ الان عده‌ای می‌گویند حالا هم که در یک برنامه بعضی چیزها را آزاد کرده‌اند باز امثال ستوده غر می‌زنند. من همواره از هرگونه شادی و بزن بکوب استقبال کرده. چه چیزی از این بهتر که اشکان خطیبی در شبکه نسیم صدا‌وسیما با آهنگ محسن چاووشی با دستمال رنگی برقصد اما چرا این فرصت به من و امثال من در رادیو داده نشد تا محسن چاووشی پخش کنیم؟ در آزادی دادن هم رانت و بی‌عدالتی؟ یک نفر می‌گفت چون رامبد جوان دارد با برنامه‌های ماهواره رقابت می‌کند امتیازات ویژه دارد. اولا، چرا این فرصت را به دیگران ندادند تا با رادیو فردا و صدای آمریکا رقابت کنند؟ دوما، اگر قرار است برنامه‌ای بسازند که مثل ماهواره رقص و آواز داشته باشد که مردم ماهواره نبینند خب این چه کاری است، مردم همان ماهواره را ببینند! رقص و آواز صداوسیما حلال است، رقص و آواز ماهواره حرام؟! مدیران صداوسیما ما را سر گذاشته‌اند یا خودشان را؟! اما چیزی که برایم سوال است این است که واقعا دلیل این نابرابری در آزادی دادن به افراد چیست؟ مثل اینکه یک قاچاقچی بدون گمرک از ترکیه شلوار وارد کند با قیمت 50 هزار تومان به ما بفروشد و ما بپوشیم و خوشحال باشیم ولی چرا دیگران نتوانند آن شلوارها را بدون گمرک وارد کنند؟ یا اینکه ابراهیم حاتمی‌کیا و مسعود ده‌نمکی می‌توانند در سینما حرف‌هایی بزنند که دیگران نمی‌توانند. مقایسه رامبد جوان با افراد بالا بسیار مع‌الفارق است. من رامبد جوان را دوست دارم. مشکلم با مکانیسمی است که آزادی‌ها را به صلاحدید خود بین افراد مختلف تقسیم می‌کند و این وسط سر عده بسیاری بی‌کلاه می‌ماند!

وقتی در اواخر دهه 80 در رادیو کار می‌کردم شجریان ممنوع الصدا شد. هیچ چیزی برایمان نمانده بود جز صدای عبدالحسین مختاباد که آن هم به خاطر برخی موضع‌گیری‌هایش ممنوع شد! همه موسیقی‌ها غیرقابل پخش بود جز موسیقی نواحی شمال‌شرقی ایران که تکنوازی دوتار است. از بس غمگین است شنیدن یک دقیقه از آن به اندازه سه بار شرکت در تشییع جنازه پدر آدم از آدم اشک می‌گیرد! شما حتی در راهروی رادیو نمی‌توانستید اسم محسن چاووشی را بیاورید چه برسد به اینکه آهنگش را پخش کنید. اکثر آهنگ‌های محسن چاووشی، رضا صادقی، محسن یگانه، احسان خواجه‌امیری و... همواره در رادیو و تلویزیون ممنوع بوده و هست اما حالا چه شد که فقط در خندوانه همه چیز آزاد است؟ در رادیو گوینده زن و مرد نمی‌توانند با هم یک برنامه را اجرا کنند ولی در خندوانه رامبد جوان بین چهار خانم وول می‌خورد و برنامه اجرا می‌کند. ریتمیک‌ترین آهنگ‌های چاووشی پخش می‌شود و اشکان خطیبی با دستمال می‌رقصد،گویی زمان 40 سال به عقب برگشته! چرا چیزهایی که برای دیگران ممنوع است برای خندوانه آزاد است؟ الان عده‌ای می‌گویند حالا هم که در یک برنامه بعضی چیزها را آزاد کرده‌اند باز امثال ستوده غر می‌زنند. من همواره از هرگونه شادی و بزن بکوب استقبال کرده. چه چیزی از این بهتر که اشکان خطیبی در شبکه نسیم صدا‌وسیما با آهنگ محسن چاووشی با دستمال رنگی برقصد اما چرا این فرصت به من و امثال من در رادیو داده نشد تا محسن چاووشی پخش کنیم؟ در آزادی دادن هم رانت و بی‌عدالتی؟ یک نفر می‌گفت چون رامبد جوان دارد با برنامه‌های ماهواره رقابت می‌کند امتیازات ویژه دارد. اولا، چرا این فرصت را به دیگران ندادند تا با رادیو فردا و صدای آمریکا رقابت کنند؟ دوما، اگر قرار است برنامه‌ای بسازند که مثل ماهواره رقص و آواز داشته باشد که مردم ماهواره نبینند خب این چه کاری است، مردم همان ماهواره را ببینند! رقص و آواز صداوسیما حلال است، رقص و آواز ماهواره حرام؟! مدیران صداوسیما ما را سر گذاشته‌اند یا خودشان را؟! اما چیزی که برایم سوال است این است که واقعا دلیل این نابرابری در آزادی دادن به افراد چیست؟ مثل اینکه یک قاچاقچی بدون گمرک از ترکیه شلوار وارد کند با قیمت 50 هزار تومان به ما بفروشد و ما بپوشیم و خوشحال باشیم ولی چرا دیگران نتوانند آن شلوارها را بدون گمرک وارد کنند؟ یا اینکه ابراهیم حاتمی‌کیا و مسعود ده‌نمکی می‌توانند در سینما حرف‌هایی بزنند که دیگران نمی‌توانند. مقایسه رامبد جوان با افراد بالا بسیار مع‌الفارق است. من رامبد جوان را دوست دارم. مشکلم با مکانیسمی است که آزادی‌ها را به صلاحدید خود بین افراد مختلف تقسیم می‌کند و این وسط سر عده بسیاری بی‌کلاه می‌ماند!