مردم به دنبال فروش ارزهای خود در بازار هستند

صرافی‌هایی که در 10 ماه گذشته چند وقتی تابلوی قیمت را از پشت شیشه هایشان پایین کشیده بودند و بعد از آن هم اجازه خرید و فروش ارز نداشتند، حالا عددهای قرمز پشت شیشه هایشان قیمت خرید و فروش دلار را از 13700 تا 14 هزار تومان نشان می‌دهد در این میان خبری از صف‌های طولانی و مردمی که سرگردان به دنبال دلار می‌گردند، نیست.

ضلع جنوبی میدان فردوسی؛ در هر چند قدم مردانی دست در جیب هایشان ایستاده‌اند و تا عابری نزدیکشان می‌شود، آرام می‌پرسند:«دلار، یورو، لیر؟» نه در اطراف دلارفروشان خیابانی و نه در طول خیابان فردوسی خبری از صف‌های طولانی و مردمی که سرگردان به دنبال دلار می‌گردند، نیست.

صرافی‌هایی که در 10 ماه گذشته چند وقتی تابلوی قیمت را از پشت شیشه هایشان پایین کشیده بودند و بعد از آن هم اجازه خرید و فروش ارز نداشتند، حالا عددهای قرمز پشت شیشه هایشان قیمت خرید و فروش دلار را از 13700 تا 14 هزار تومان نشان می‌دهد. یک هفته پس از تحریم بالا و پایین کردن زمین خیس فردوسی اگرچه باز هم لغزنده اما بی‌هیجان بود که چند خرده روایت از آن زیر و بم دنیای این روزهای بازار ارز را نشان می‌دهد.

خرده روایت اول: خودشان نگذاشتند قیمت بالا برود 

ریش‌های بلند خاکستری دارد و کنار چمدانی از اسکناس نشسته است. هر برگ از اسکناس‌های خارجی مختلف را درون آلبومی جای داده و در کنار آنها نیز داخل جعبه‌ای فلزی سکه‌ها و انگشترهای قدیمی ریخته است. یکی از همین انگشترها را در دست دارد، سن و سالی از او گذشته، خودش را حمید معرفی می‌کند و می‌گوید:«30 سال است که اینجا کار می‌کنم. چقدر می‌خواهی؟ 5 هزار تا هم برای امروز دارم.» او هر دلار را 14 هزار تومان می‌فروشد و می‌گوید:«آنطور که فکر می‌کردیم بعد از تحریم‌ها قیمت دلار خیلی بالا برود، نشد. می‌دانی؟ خودشان دلار در بازار ریختند و به همین ترتیب نگذاشتند قیمت بالا برود. اما به نظرم اینطور نمی‌ماند.» مردی کت و شلوار پوش و کیف سامسونت به دست، از دور می‌آید و صدایش که عنان اختیار از کف داده، زودتر از خودش می‌رسد:«ندارم، ندارم، چه کار کنم باور می کنی پول ندارم؟!» مرد که از بساط سعیدِ ریش سفیدِ دلار فروش می‌گذرد، او می‌گوید:«می بینی که، وضع خراب است. تحریم امریکا هم هست. الآن که در بازار خبری نیست و آرام است. اما به نظرم باز هم قیمت بالا می‌رود. کارت بانکی و کارت ملی ات را که آوردی، با هم برویم بانک دلارها را انتقال دهیم.»

خرده روایت دوم: تا 2 هزار دلار را راحت می‌توانید بگیرید 

در اوایل خیابان فردوسی، ازدحام مردم بیشتر است. هم در مقابل بانک‌ها برای فروش دلار شلوغ است و هم در چند صرافی یکی یکی مردم مدرک به دست داخل می‌روند. همین حوالی یکی از صرافی‌ها روی وایت برد مقابل مغازه‌اش قیمت خرید دلار را 13 هزار و 750 و فروش آن را 13 هزار و 900 تومان نوشته است. برای فروش یورو نیز 15 هزار و 900 و خرید آن هم 15 هزار و 700 تومان قیمت زده است. صاحب این صرافی می‌گوید:«الان به دو طریق می‌توانید ارز بگیرید، یکی از طریق سامانه و دیگری هم این‌که بلیت و ویزا بیاورید. تقریباً تا 2 هزار، 2 هزار و 200 دلار راحت می‌توان گرفت. من الآن دسترسی‌ام به سامانه قطع است اما صرافی کنار ما کار می‌کند.» صرافی کناری هم می‌گوید:«امروز 1400 دلار نقد دارم و فقط با کارت بانکی و ملی تحویل می‌دهم.» در همین راسته بعضی از صرافی‌های عبوس، هنوز تابلوی «ارز نداریم، سؤال نفرمایید» را که چند ماه پیش پشت شیشه گذاشته بودند، برنداشته‌اند. صرافی دیگری نیز که عددهای الکترونیکی روی تابلوی آن قیمت 13 هزار و 900 برای فروش و 13800 را برای خرید نشان می‌دهد، مقررات محکم تری را گذاشته است:«کارت ملی، کارت بانکی بانک ملی به نام صاحب کارت ملی، شماره موبایل به نام صاحب کارت ملی.»

خرده روایت سوم: فعلاً که مردم بیشتر دلار می‌فروشند 

در کنار یک پاساژ کوچک، پیرمردی درشت اندام با تسبیح شاه مقصود و کت و شلوار خاکستری نشسته است، یک دانه از تسبیح می‌اندازد و یک بار می‌گوید:«دلار» دانه بعدی را می‌اندازد و می‌گوید:«یورو» در دانه بعدی به «لیر» می‌رسد که مردی از راه می‌رسد و می‌پرسد: «حاجی آخر چه شد؟ لیر به محمدرضا می‌فروشی؟» حاجی ارز فروش پاسخ می‌دهد:«می فروشم ولی نه آن قیمتی که او می‌خواهد، 2710، تمام.» در فضای سبز تقاطع خیابان منوچهری و فردوسی که در میان فعالان خیابانی بازار به میدان کوچک معروف است، تا چند ماه پیش ازدحامی به پا بود که به سختی می‌شد از میان آنها گذشت. حالا دیگر خبری از مردانی که بلند بلند داد می‌زدند و به دنبال دلار و دینار و... می‌گشتند، نیست اما در کنار مغازه‌هایی که خرت و پرت‌های قدیمی می‌فروشند، باز هم بساط‌هایی پهن شده است. کمی بالاتر از این راسته، مردی جوان ایستاده است، قیمت فروش دلار را 14 هزار و 100 تومان اعلام می‌کند و درباره پیش‌بینی‌اش از وضع بازار می‌گوید:«من 24 ساعته اینجا هستم. راستش را بخواهید مردم بیشتر فروشنده‌اند تا خریدار. حتماً دیده اید که جلوی بانک‌ها برای فروش شلوغ است. بازار طوری شده است که اصلاً نمی‌شود پیش‌بینی قیمت داد، با چیزهایی که ما فکرش را می‌کنیم، جلو نمی‌رود.» مرد دیگری که کنار او ایستاده دنباله حرفش را می‌گیرد و می‌گوید:«بازار از پارسال و از وقتی که تهدید ترامپ برای برجام شروع شد، به هم ریخت. فکر می‌کردیم بعد از شروع رسمی تحریم، قیمت دلار از 20 هزار تومان هم بالاتر برود اما فعلاً که پایین آمده است.»

<همکو:‌ اخبار و تحلیل صنعت پلیمر>

قیمت ارز و دلار

نظرات کاربران